mardi 18 juin 2013

حرفی‌ با مانا نیستانی در ستایش از مسعود بهنود




کاریکاتور از آریا

اگر چند مدت بعد شرکت در انتخابات نتیجه عکس بدهد و کشور به طرف نابودی هرچه بیشتر برود، باز هم ایشان را تجلیل میکنید؟ اگر روحانی بدتر از احمدی نژاد و سایر رئیس جمهور‌های رژیم اسلامی عمل کرد و نتوانست یا نگذاشتند مسلهٔ تحریم‌ها و پروندهٔ اتمی‌ که مستقیماً در دست رهبر و سپاه است، را حل کند باز انتخاباتی دیگر برای شرکت وجود دارد؟ چند انتخابات باید شکست مردم را شاهد بود؟ ۳۴ سال کافی‌ نیست؟ آیا رأی دادن تحتِ قانون اساسی‌ رژیمِ ایران و تحتِ نظرِ شورای نگهبان و نظارت سازمان‌های نظامی امنیتی سپاه و بسیج و اطلاعات نتیجه‌ای برای مردم در بر دارد؟ انتخاباتی که هرجا میخهند تقلب میکنند هرکسی را که خواستند رد صلاحیت میکنند و هرطور خواستند برگزار میکنند برای روشنفکران جای شبهه در شرکت یا تحریم می‌گذرد؟ آیا روشنفکران و روزنامه نگاران ایرانی باید همرنگِ جماعت شوند یا فریاد و  تفکری بالاتر از عامهً مردم که ۳۴ سال است زیرِ بمبارانِ تبلیغی و سرکوب و خفقان زندگی‌ میکنند؟

 اینکه خودت رو مخالف رژیم بدانی و خارج از کشور هم باشی ولی باز خودت را محدود به قوانین و باند های حکومت کنی جای افتخار است؟ اینکه بی بی سی که با مالیات مردم انگلیس تامین میشود را تریبون تبلیغی برای کاندیدای ریاست جمهوری کنی، افتخار دارد؟ اینکه علیرغم  دانستن سابقه افراد باز هم مردم را تشویق به ایستادن پشت شخص کنی افتخار دارد؟ انتخابات برای چی و چرا؟ آیا جناب آقای بهنود آنقدر که برای شرکت درانتخابات تبلیغ و تفسیر و تحلیل میکند برای جنبش های اجتماعی و صنف های کارگری و سایر اقشار همت میکند؟ آیا تا بحال برای اعتصاب در حد یک شرکت کاری کرده است؟ آیا انقدری که برای کاندیدا های ریاست جمهوری تبلیغ میکند برای اعتراض های قشر آسیب پذیر جامعه اهمیت قائل شده است؟ در ۲ ماه گذشته بیشتر از ۲۰ اعتراض کارگری و اعتصاب و راهپیمایی در شهر های مختلف ایران برگزار شده است پیام آقای بهنود برای آنها چی بوده؟ چرا به جای چسپیدن به صندوق های رای در صدد بال و پر دادن به آنها نبوده؟ چند برنامه در مورد این قشر تهیه شده است؟ چند تحلیل گر و روشنفکر را آورده تا در این مورد حرف بزنن؟ آیا تغیر فقط از راه رای دادن امکان پذیر است؟


در همین کشوری که ایشان هستند و سایر کشور های اروپایی قبل از اینکه به انتخابات برای تغیر فکر کنن اعتراض و تجمع و راهپیمایی اساس تغیر است، تا نسبت به قانون یا مصوبه یا لایحه اعتراضی شکل نگیرد این صدا در پارلمان های ان کشور ها شنیده نمیشود، حال در ان کشور ها انتخابات تا حد معقول و قابل اتکا آزاد است و دموکراتیک برگزار میشود ولی هیچگاه ظرفیت های اعتراض و تجمع و مخالفت علنی برای روز انتخابات گذاشته نمیشود و در زمان و مکان مناسب صورت میگیرد، ولی چرا روشنفکران و روزنامه نگاران ایرانی به جای ایجاد کمپین های حمایتی و کنش های هم جهت با اعتراض های قشر زیرین جامعه که اتفاقا تمام این سختی ها و فشار ها بر روی آنان است و آنان را هرچه بیشتر له میکند برنامه ای جز شرکت در انتخابات ندارن؟ آن هم انتخاباتی که به دفعات زیاد و پی در پی شاهد تقلب و سوء استفاده و سرکوب و تحمیل و زور و فریب و ریا و وعده های تو خالی بوده است. چرا آنها در مواجه با مشکلات این اقشار صرفن به چند خبر کوتاه و ناچیز بسنده میکنن ولی برای یک انتخابات که دلقکی می اید و دلقکی میرود ماه ها برنامه ویژه دارند؟


آقای بهنود و همفکرانش باید به جای صبح زود ایستادن جلو سفارت برای رای دادن یک صبح زود در تظاهرات کارگران فرانسه یا انگلیس یا آلمان و هلند و سوئد و نروژ شرکت کنن که برای حمایت از کارگران ایرانی هرساله برگزار میشود و به جای روشنفکران و روزنامه نگاران ایرانی آنها از قشر آسیب پذیر و همیشه تحتِ آزار و اذیت دفاع میکنند. آری کوچک ترین رویداد و ناچیز ترین تاریخ که مربوط به رای دادن باشد شامل برنامه ویژه و تحلیل و تفسیر و خبر های دسته به دسته است اما دریغ از یادبودی برای کارگران خاتون آباد که به دست نیروی انتظامی کشته شدند و خانواده های آنان را گروگان گرفتند تا قضیه مسکوت بماند، تمام دنیا اعتراض کرد, تمام سندیکا ها و اتحادیه های دنیا بیانیه دادن و هرسال آن را گرامی میدارند اما از چشم امثالِ بهنود دور و ناچیز است!! چرا؟ بخاطر اینکه از کانون قدرت و تفکر ارباب منشی و چسپیدن به زالو ها بدور است، برای اینکه در آنجا چیزی برای معروف شدن و بزرگ شدن و روزی خوری نیست و کسی یک پوند بخاطر این موضوع نمیپردازد.



Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire

نظر شما بدون نظارت و سانسور پخش میشود