samedi 31 juillet 2010

مضرات روزه گرفتن از نظر علمي و پزشكي (قسمت اول)





روزه و مرگ سلولهای مغز:
زمانی که بدنی گرسنه میماند، ابتدا به پلی ساکاریدی بنام گلیکوژن در کبد دست مییازد اما میزان گلیکوژن در کبد به آنقدر نیست که پاسخگوی چند ساعت گرسنگی را بدهد.
پس بدن شروع به استفاده از چربیها میپردازد و چربیهای ذخیره شده را به نوعی کتون (cetone) تبدیل میکند. ( بوی بدی که از دهان روزه دار میآید، از همین کتون است)
بیشتر سلولهای بدن این کتون را بعنوان ماده مغذی بکار میبرند.
بغیر از مغز!
بلی
مغز فقط از گلوکز برای تهیه انرژی جهت فعالیتهای خود بهره میبرد.
گاهی اسلامگراها در باره تعداد سلولهایی سخن میگویند که در اثر استفاده از الکل از بین میرود.
آیا تا بحال کسی تحقیقی در باره میزان مرگ سلولهای مغزی که در یک رمضان از کف مسلمانان میرود، تحقیق کرده است؟
و نکته ای از این اسف بارتر:
دختر بچه ای را در نظر بگیرید که علیرغم سن رشد خود و فعالیت بیشتر بدنی از بزرگسالان، مجبور است 16 ساعت گرسنگی بکشد؛
چه بلایی بر سر مغز او میآید؟

 
آیا کسی تحقیق کرده است؟
دستگاه گوارش انسان دارای هورمونهای بخصوصی است که بشکل سیستم پیچیده و بسیار دقیقی دستورات لازمه را برای کل بدن صادر میکند.
وقتی بدنی گرسنه میماند، بدن خود را به حالت شبیه کشوری (البته با مدیریت خردمندانه) در معرض قحطی میبیند. به همه سلولهای بدن دستور میرسد که کمتر مصرف کنند، میزان انتقال مواد مغذی به سلولها هم کاهش مییابد.
یعنی متابولیسم بدن کند میگردد.
حالا تصور کنید که معده فردی با خوردن سحری تا خرخره پر شود.
دستور هورمونها بر متابولیسم چه خواهد بود؟
بعد این بدن بدبخت 16 ساعت گرسنگی بکشد و سپس سر افطار تا خرخره پر شود.
رسماً هورمونها به حالتی مانند دیوانگی خواهند رسید.
نهایتاً در آخر چند روز متابولیسم بدن فلج میشود.

در طب بهترین نوع غذا خوردن اینست که “بمقدار کم” و به “فواصل کم” خورده شود.

هر کس خلاف این مسئله را بگوید یا از متابولیسم بدن زنده خبر ندارد یا انگیزه های دیگری دارد.
تصفیه خون و پاکسازی بدن و… حرف های نادرستی ست که پایه ی علمی ندارد و یا از جانب پزشکان بی مسئولیتی گفته میشود که به مصلحت را به حقیقت می فروشند.
در کنار آن ما به بعضی از مواد برای کارکرد صحیح بدن خود نیاز داریم: مثلاً به اسیدهای چرب اشباع نشده، به مقداری کلسترول، بعضی از اسیدهای آمینه، برخی از ویتامینها و مینرال ها که به عنوان کاتالیزور فرآیندهای متابولیسم بکار میآیند.
و…
از این روست که آدمی نیاز به خوردن غذاهای متنوع دارد تا بتواند این موادی را که کبد خود قادر به تهیه آنان نیست را تهیه کند.
حالا نگاهی به منوی سحری و افطاری ملت بیاندازیم.
بعضیها که لطف میکنند و سحری هم میل نمیکنند…
نتیجه:
موجود باد کرده و پف آلود
تنی چون پنبه، بی شکل
و ضعیف!
زخم معده و زخم دوازدهه (اثنی العشر):

از هورمون های گوارشی گفتم.
یکی از کارهای قسمتی از این هورمونها، تنظیم میزان ترشح اسید معده، همچنین باز و بسته کردن دروازه خروجی معده است.
این هورمونها را دیوانه کردیم
چه اتفاقی میافتد؟
میزان ترشح اسید معده از کنترل خارج میشود، مخاط دوازدهه حساس میگردد و دروازه خروجی معده گاهی محتویات اسیدی را بداخل دوازدهه میریزد.
نتیجه:
هفته اول رمضان، مراجعات نسبتاً کم است.
اما در هفته های بعدی استفراغهای جهنده خونی کف و دیوارهای سفید اورژانش را رنگین میکند.
آیا کسی از آمار دقیق آن مطلع است؟
نه
ما فقط میبینیم به اندازه هر قطره از آن استفراغها، خون میخوریم…

آغاز دیابت:

یکی از هورمونهایی که ستون فقرات تنظیم متابولیسم است، انسولین میباشد.
انسولین میزان قند خون را تنظیم میکند. اگر قند زیاد در دست و بال باشد، انسولین بداخل خون ترشح شده،میزان مصرف قند توسط سلولها را افزایش میدهد. از طرفی دیگر به کبد دستور میدهد که قند را گرفته و بچربی تبدیل سازد.
برعکس همین مسائل در هنگام گرسنگی پدید میآید.
حالا سی روز، به تواتر چند ساعت، تا خرخره بخوریم و بعد گرسنه بمانیم.

چه بلایی بر سر تنظیم انسولین میآید؟

برخی از لوزالمعده ها بشکلی در ساختن انسولین تنبلند (حالا بعلت ژنتیکی یا…)
تا بحال بشکل کجدار مریضی، میزان انسولین بدن را تأمین میکردند (این را هم در نظر داشته باشید که پیدا کردن screening چنین انسانهایی borderliners در جامعه هزینه “غیر عملی” دارد)
اما در برخورد با این فراز و نشیب های ناگهانی در ماه رمضان به ورشکستگی خواهند رسید.
آیا کسی خبر دارد که یک ماه رمضان چند بیمار دیابتی به جامعه هدیه میدهد؟
آیا عوارض نهایی دیابت را میدانید؟ (کوری، از دست دادن کلیه ها، التیام نیافتن زخمها، که حتی گاهی به قطع اندامها میانجامد و…)
آیا میدانید که هزینه یک بیمار دیابتی برای جامعه چقدر است؟

سنگ کیسه صفرا:

صفرا ماده ایست که برای هضم غذا از طرف کبد تولید و در کیسه ای به همین نام ذخیره میگردد.
وقتی که یکباره غذای چربی میخوریم، به این کیسه دستوری صادر میشود که محتویات خود را در داخل دوازدهه خالی کند.
البته بیشتر اوقات صفرا در درون کیسه میماند و ته نشین شده و تشکیل سنگهای ریز و درشتی را میدهد.
حالا باز تصور کنید که سر افطار، فرد روزه دار غذای چرب و نرمی را بعد از مدت مدیدی روزه داری خورد.
این سنگها راه میافتند و چون اغلب از ضخامت مجراها بزرگترند، در وسط آنان گیر میکنند.
فقط محض امتحان بروید و نگاهی به لیست عمل بخش جراحی عمومی در هفته های پایانی رمضان بیاندازید…
فقط همین را برایتان بگویم که درد سنگ صفرا (کولیت) یکی از وحشتناکترین دردهای روی جهان است که فرد از روی درد خود را از زمین به سقف و از این دیوار تا به آن دیوار میزند.

و وحشتناکترین:

پانکراتیت حاد :

بدن برای هضم پروتئینها از آنزیمهایی بسیار قوی استفاده میبرد. این آنزیمها بشکلی است که در خارج از دوازدهه بی اثرند اما زمانی که با صفرا مخلوط شدند، صفرا چون چاشنی عمل کرده و به آنان قدرت میبخشد.
عموماً مجرای این آنزیمهای لوزالمعده با صفرا جداگانه بوده اما هنگام نزدیک شدن به دوازدهه بهم ارتباط مییابند. این ورودی که میگویم بسیار ظریف و کوچک است.
حالا تصور بفرمائید که مخاط دوازدهه ملتهب باشد.
یا اینکه سنگی که از کیسه صفرا براه افتاده و اتفاقاً سر دوراهی ایندو مجرا گیر کند…
این آنزیمی قوی در جایی خارج از دوازدهه (دوازدهه دارای روکش مخاطی خاصی است که آن آنزیم بدان بی اثر است) به چاشنی خود میرسد…
بلی
حدستان درست است
بدن شروع به هضم کردن خود میکند!!
علیرغم پیشرفت طب هنوز هم شانس مرگ برای پانکراتیت حاد بسیار بالاست.
آیا کسی حق یا بهتر بگویم “جرأت” آمار گیری تعداد پانکراتیتهای حاد ماه رمضان را دارد؟
(توضیح دهم که از علل پانکراتیت حاد یکی fasting و دیگری مصرف بالای الکل است که عمداً در کتب پزشکی ایران، از مهمترین مورد چشم پوشی میگردد ولی به مورد دوم شدیداً اشاره میشود) 


منبع مطلب 


افشای سند پرداخت یک میلیارد دلار از طرف آمریکا به سران فتنه / نامه اوباما به ملک عبدالله‬













jeudi 29 juillet 2010

عکسی از تیم سایبری مقام عظمای وقاحت

عکسی از تیم سایبری مقام عظمای وقاحت. تیم سایبری آقا در لحظه ی جنگ سایبری!








mercredi 28 juillet 2010

آیا محمد هم زیر درخت سیب خوابیده که به این نتیجه رسیده است؟



حتما قرآن هم با این علم نوشته شده است، که از  هر صفحه آن همینجوری علم میچکه!







mardi 27 juillet 2010

بازگشت به قانون اساسی‌ یا بازگشت به قدرت اساسی‌؟









در ماه‌های اخیر خیز اصلاح طلب‌ها برای بازگشت به قانون اساسی‌ و اتحاد حول آن محل مناقشه و بحث‌های زیادی شده است و قطعا در چنین شرایطی با توجه به در اختیار بودن فاکتور‌های از پیش تعیین شده در این راستا چند نکته قابل ذکر است.
اصرار به بازگشت به قانون اساسی‌ در اصل تلاش برای بازگشت به دایره قدرت است، در نظامی که ۲ جناح زیر یک چتر و برای یک امر مبارزه می‌کنن آن هم گرفتن قدرت و حذف دیگران (غیر خودی ها) است، بازگشت به قانون اساسی‌ در واقعیت واقف شدن بر این امر است که هر دو جناح نقاط ضعف و قابل تفسیر و تحریف  آن را فوت آب هستند و برای رام کردن اسب قدرت یا سوار ماندن روی آن نیاز مبرم به آن ( قانون اساسی‌) دارند، در این میان اصلاح طلب‌ها به دلیل سابقه‌ طولانی و تجربه فراوان در اجرا و به چرخش در آوردن قانون اساسی‌، تمام نیروی خود را صرف این کرده است که به مردم بقبولاند آنچه که میخواهند در قانون اساسی‌ وجود دارد و اگر گرد آن اتحاد داشته باشیم می توانیم با اتکا به آن بر خر مراد سوار شویم.

و البته در طرف مقابل گود حریفی قاطع و کاملا درس گرفته از گذشته صف آرایی کرده است (اصول گرا ها) که آنها هم زیر سایه ۲۵ سال حکومت یاران دیرین فراز و نشیب‌ها و نقاط ضعف قانون اساسی‌ را به خوبی‌ فرا گرفته و شاخک‌های حسی آنها اعلام خطر کرده و به هیچ وجه حاضر نیستند پدال قدرت را رها کنند، چون به خوبی‌ میدانند افتادن در درهٔ قانون اساسی‌ برای آنها گران تمام میشود زیرا برای رسیدن به اینجا  هرچه در توان داشته اند گذاشته اند و خواهند گذاشت، حتی اگر امام و خط امام هم پشت سر اصلاح طلب‌ها صف آرایی کند (که کرده اند).

 به نظر من طرفند اصلاح طلب‌ها برای فشار از پایین و چانه زنی‌ در بالا تا حد گیر دادن دستشون  بر گوشه‌ای از قانون اساسی‌ است و بعد از آن دیگر نورم بازی قابل پیشبینی‌ و دارای سابقه‌ است و همانطور که در ۲۵ سال قبل از احمدی نژاد هم دیدیم آن روی سکه قانون اساسی‌ مورد اشاره اصلاح طلب‌ها سرابی بیش نیست که باز میخواهند مردم را نوید بازگشت به آن بدهند و گویا از چنگ دیکتاتوری اسلامی بیرون کشیده و به آغوش گرم اسلام رحمانی و دوران امام و راه امام هدایت میکنند.