ابولاشی به امام خبر داد سربازانِ اسلام خلخال از پای دخترِ ۷ ساله یهودی کنده اند و فروخته اند و به قیمتش شراب خریده اند، امام ناراحت شد و یک دلِ سیر گریه کرد، بعد دستور داد بانیان آنکار را بیاورند همراهِ شرابی که حاصلِ آن کار بود، امام شراب را میل نموده و آدرسِ خانهٔ دخترکِ یهودی را از زیرِ زبانِ سرباز بیرون کشید و راهی آنجا شد، چون به آن خانه رسید نصف شب بود و مستِ پاتیل، شب مادرِ دختر را سپوخت و صبح هم دختر را به عقدِ خود در آورد و به خانه برد و تا ۲ سال صبر کرد و بعد دخترک را هم سپوخت.
امام نقی سیرتِ نقویت
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire
نظر شما بدون نظارت و سانسور پخش میشود