jeudi 1 avril 2010

تابوی پرده بکارت و قتل های ناموسی


 
   بهرام رحمانی
 
 
 
تابوهای اجتماعی به ویژه در جوامع عفب نگه داشته شده و در حال توسعه بی شمارند. در جوامعی که حتا آزادی های نیم بندی وجود دارد این تابوها مورد نقد قرار می گیرند و در مورد درست يا غلط بودن آن ها اظهارنطرهای مختلف می شود تا افکار عمومی جامعه بتواند قضاوت درست و آگاهانه ای درباره آن ها داشته باشد. اما در کشورهایی هم چون ایران، که حکومت ارتجاعی و مستبدی در آن حاکمیت دارد نه تنها کسی جرات نقد تابوها را ندارد، بلکه خود حکومت تابوساز و خرافه آفرین است. بر این اساس، بسياری بر سنت های خرافه وار و تابوها پافشاری می كنند و آن ها را می پرستند.
در این نوشته تلاش می شود به تشويش ها و ترس های مربوط به سلامت پرده بكارت در جامعه ايرانی، که یکی از عوامل مهم بروز روابط غیرانسانی و اختلالات و خشونت علیه زن ها در جامعه و در خانواده است، مورد نقد و بررسی قرار گیرد. در شرایط کنونی جامعه ما، اين ترس ها و خشونت ها،  علاوه بر ادامه سنت های مذهبی و مردسالاری، در عین حال با قوانین ضدزن حکومت اسلامی نیز اجین شده، فضای بسیار سنگینی به ویژه برای دختران جوان به وجود آورده است. اين وضعیت به جز روشنگری و نقد همه جانبه این سنت ها و مبارزه علیه حکومت اسلامی ضدزن و ضدانسان و توسعه دانش بشری و ارزش های انسانی جهان شمول در جامعه راه دیگری ندارد.
در جامعه ‌ای مثل ایران تابوهای زیادی وجود دارند که یکی از آن ها سکس و بکارت است. اصرار بر باکر‌گی بر‌اساس اعتقادات مذهبی و ناموس پرستی در جامعه ‌ای که از جمله آزادی در روابط جنسی جرم محسوب می شود، همواره قربانی می گیرد. آیا «پاکدامنی»، «بکارت» و «مذهب» و «مردسالاری»، می تواند مشکلی را حل کند؟
این گونه تصور می شود و یا برخی می خواهند این چنین تصور کنند که دختران مذهبی، افرادی متعصب و باکره ‌های درون‌ گرایی هستند که با خود عهد بسته ‌اند سرتاسر زندگی جلوی احساسات و عواطف خود را بگیرند تا خانه شوهر بروند. در حالی که نسل جدید جوانان در ایران، در تلاشند عملا چنین تصورات باطل و ریاضت کشی جنسی را تغییر دهند. این دختران آگاهاه ترند و با ظاهری مدرن در جامعه ظاهر می شوند و حرفی از مذهب خود نمی ‌زنند. بنابراین، زن های زیادی هستند که به خرافات مذهبی و مردسالاری اهمیتی نمی دهند و با آگاهی از چگونگی پیشگیری بیماری های مقاربتی و عوارض روابط جنسی در سنین پایین از روابط جنسی قبل از ازدواج لذت می برند، بدون این که احساس کنند چیزی از ارزش های انسانی شان کم شده است. بنابراین، علاوه بر این که اصرار بر «محافظت از جنسیت خود و پرده بکارت» قدیمی و واپس ‌گرایی است آن هم در دوره ای که حتا پرده بکارت مصنوعی چینی و ژاپنی و غیره آماده با قیمت ارزان نیز وارد بازار کشورهای مختلف جهان شده است.
متاسفانه هنوز در کشور ما، نه تنها پرده بکارت یک تابو است، بلکه دختران بی شماری به جرم نداشتن پرده بكارت بدون هيچ سئوال و جوابی به قتل می رسند و يا زوجی در شب اول عروسی كارشان به طلاق می كشد چون که پس از هم خوابی قطره خونی از او جاری نشده است. و یا آسب دیدگی پرده بکارت، حودکشی به همراه دارد. هنوز نشانه  «پاك» بودن و «شرف» يك دختر در پرده بکارت اوست كه می شود با چند هزار تومان آن را دوباره ترمیم كرد ...
پرده بكارت غشايی است كه تمام يا قسمتی از دهانه واژن را می پوشاند. Hymen یک واژه يونانی است به معناي پوست يا پرده كه از نام الهه ازدواج و عروسی يونانيان God Hymen عاریه گرفته شده است. يونانيان باستان از اين واژه برای انواع پرده ها از جمله پرده ای كه قلب را احاطه می كند (پريكارد)، استفاده می كردند، اما با گذشت زمان، كاربرد آن به پرده بكارت محدود گردید. پرده بكارت، بخش خارجی اندام جنسی است و دقيقا در ورودی دهانه واژن قرار دارد. 
حتا بعضی دختران مادرزاد پرده بكارت ندارند، بعضی ديگر پرده بكارتشان بدون سوراخ است، در حالی كه برخی ديگر پرده های بسيار ضخيمی دارند كه ممكن است برای پاره كردن آن، به كمك پزشك نياز باشد تا از بروز درد در هنگام ارتباط جنسی جلوگيری شود، اين شيوه را بريدن پرده می نامند. به گفته پزشکان، طی اولين دخول، پرده بكارت در چند جا پاره شده و به چند قطعه تقسيم می شود، غالبا تا زمانی كه زن، نوزادی به دنيا بياورد باقی مانده پرده در دهانه واژن وجود خواهد داشت. در دخترانی كه به سن بلوغ می رسند، در صورتی كه دارای پرده بسته باشند، خون قاعدگی پشت آن جمع شده و نمی تواند خارج شود در نتيجه باعث بروز دردهای شدید می گردد، اين گونه افراد بايد به دكتر مراجعه کنند تا طی عمل جراحی و ايجاد برشی در سطح پرده، خون قاعدگی از آن خارج شود.
پرده‌ بکارت از نظر پزشکی قابل ترمیم نیست. بنابراین، انجام این عمل می تواند فقط یک «خودگول» زدن باشد. پرده بکارت قابل ترمیم نیست چون که عروق ندارد، یک بافت مخاطی است. وقتی پاره می شود دوباره نمی تواند به شکل اولش برگردد. کاری که پزشکان درباره ترمیم پرده بکارت انجام می دهند کمی آن را تنگ تر می کنند تا  در نزدیکی بعدی خونریزی داشته باشد. بر این اساس، پزشک قانونی که قرار است گواهی بدهد با کمی دقت می بیند که جای ترمیم معلوم است. بنابراین، فرد فقط به  این دل خوش می کند که در شب عروسی خونریزی داشته باشد، چون تنگ می شود و همان محلی که دوخته شده دوباره پاره می شود و خونریزی ایجاد می کند.
اکنون که پرده بکارت یک بار مصرف نیز با قیمت ارزانی وارد بازار کالاها شده است، شاید نیازی به پزشک و جراحی برای ترمیم پرده بکارت باقی نماند. یک شرکت چینی با عرضه پرده باکرگی مصنوعی برای نوعروسان مصری، خشم سیاستمداران محافظه و مذهبی کار این کشور را برانگیخته است. به گزارش روزنامه آلمانی «زود دویچه تسایتونگ»، بازار شرکت ‌های چینی عرضه کننده باکرگی مصنوعی در آفریقا داغ است، اما عرضه آن در مصر بحث برانگیز شده است. سیاستمداران محافظه‌کار مصری خواهان ممنوعیت فروش آن شده ‌اند. شیخ ساجد عسکر، عضو فراکسیون 88 نفره حزب اسلامی «اخوان المسلمین»، معتقد است که عرضه این کالا در مصر، موجب وسوسه بیش تر زنان می شود و عدم ممنوعیت آن از سوی دولت شرم‌ آور است. یکی از علمای اسلامی نیز خواستار مجازات واردکنندگان پرده باکرگی مصنوعی شده و تاکید کرده است که آمیزش جنسی، از نظر اسلام، تنها پس از ازدواج مجاز است.
پایگاه خبری الجوار با بیان این مطلب نوشت:‌ چین كه یكی از بزرگ ترین تولیدكنندگان محصولات مختلف در سراسر جهان است، اخیرا «پرده بكارت مصنوعی» تولید كرده كه آن را «پرده بكارت یك بار مصرف»‌ نامیده اند. گفته می شود قیمت هر یك از این كالا حدود 15 دلار است. تولیدكنندگان این كالای مصنوعی می گویند،‌ بیش ترین كشورهای عربی - اسلامی از این محصول استقبال كرده...
در فرهنگ های ارتجاعی و عقب مانده اين مساله خيلی اهميت دارد كه دختر به هنگام ازدواج باكره بوده و پرده بكارت داشته باشد. در اين جوامع، پرده بدين معنی است كه وی قبل از ازدواج ارتباط جنسی نداشته است. در حالی كه پرده بكارت نشانه ضعیفی برای بكارت واقعی است. زيرا بيش تر زنان، اين پرده را قبل از داشتن ارتباط جنسی بر اثر خودارضائی، استفاده از تامپكس (نوعی نوار بهداشتی)، يا در وقایع غيرجنسی، مثلا در اثر برخی حوادث، از دست می دهند.
اما سئوال مهم اين جاست كه حتا با وجود داشتن پرده بكارت چه كسی می تواند تعيين كند كه آيا دختر قبل از ازدواج رابطه جنسی داشته است يا خير؟ غالبا خونريزی در شب عروسی می تواند دليلی بر باكره بودن فرد باشد. در صورتی كه اين نظريه توسط اطلاعات پزشكی رد شده است. چرا که از جمله به دليل آرامش زن و يا عدم وجود پرده بكارت به طور مادرزاد، اين خونريزی می تواند وجود نداشته باشد. علاوه بر اين، راه های برقراری ارتباط جنسی فقط دخول آلت تناسلی مرد به واژن  نيست، بلكه دختر می تواند با حفظ پرده بكارت از راه های مختلف ارتباط جنسی داشته باشد و يا حتا با وجود پاره شدن پرده بكارت برای تظاهر به باكره بودن، با عمل جراحی، آن را دوباره به حالت اول برگرداند. به همين دليل وجود يا عدم وجود پرده بكارت، عموما نمی تواند مدرك معتبری برای تعيين باكرگی فرد باشد. البته، اين كه نگرش باكره پسند مردان به خصوص در کشوری مانند ايران، در حالی بازتولید می شود که غالبا خودشان پيش از ازدواج، ارتباط جنسی داشتند، ناشی از تفكر سنتی حاكم بر جامعه است. در چنین جوامعی مرد سنتی تصور می کند کالايی را که خريده است، اگر نقصی داشته باشد، بايد آن را پس دهد. چنین تفکری در نزد همه اقشار جامعه وجود دارد و قوانین و ارگان های حکومتی نیز چنین گرایشی را بیش از پیش تقویت کرده است. تفکری ارتجاعی که توسط حکومت ها و قوانین آن ها و هم چنین تفکر مردسالاری در بسیاری از جامعه بشری بازتولید می گردد.
پرده بکارت سرمایه ای است که اگر ناقص باشد، ديگر ارزش کالایی خود را به طور کامل از دست می دهد. ديگر این کالا، یک کالای دست اول نيست بنابراین، خراب شده، صاحب کالا يا بايد آن را به دور اندازد و يا نابود کند. در واقع از زمانی که گرايش به مالکيت به وجود آمد، جنس قوی هر آن چه را که در اختيار داشت و می توانست به زور تصاحب شود، به مالکيت خود درآورد. زن نيز به مثابه جنس ضعيف در زمره اموال مرد به شمار آمد. اغلب مردان زنان را به عنوان جنسی برای توليد، مانند مالکيت بر زمين برای توليد، مانند مالکيت بر اشیای منزل نگریستند. بنابراين، مرد از این حق برخوردار شد هم چنان که دور خانه و زمين خود حصار می کشد تا دیگران به حریم آن ها تجاوز نکنند، حفاظت از زن و زنانی را نيز که به مالکيت و انحصار خود در می آورد، هر طوری خواست با آن ها رفتار کند و حتا در خانه محبوس نماید. زن به دليل رابطه جنسی با مردان، فاسد شمرده می شود، اما مرد درست به همين دليل با تجربه به حساب می آيد.
در واقع دختر را نیز مانند کالا می فروشند و هر دختری نیز قيمتی دارد به این معنی خریدار از بدن و رحم او برای حفظ و بقای نسل خود بهره می جويد، از سویی می خواهد مطمئن باشد که فرزندی که به دنيا می آيد، توليد خود او است.
در چنین نگرشی است که نقش مادری مقدس می شود و بهشت برين نیز زير پای مادران قرار می گيرد. البته اين نقش تا آن زمانی اعتبار دارد که مرد، زن را بخواهد. اما همين که او را طلاق می دهد ديگر حق مادری و قدوسیت او از بين می رود. چرا که اين حق به مرد و پدر تعلق دارد و اين مرد است که به عنوان رییس خانواده می خواهد نسل خونی خود را ادامه دهد و به همین دلیل و البته برای لذت بردن هم به بدن و نيروی زن نیاز دارد.
در چنین بستری فرهنگی ساخته شده است که سنت ها و عادت ها، ارزش ها، اخلاقیات، مذاهب، تسلط بهره کشی مردسالارانه را در تمامی شئونات زندگی اجتماعی توسط کلیساها، مساجد، صومعه ها، دم و دستگاه دولتی مورد ترویج و تبلیغ قرار می گیرد.
اما جالب اين جاست که هم اکنون وضعيتی دوگانه در ايران وجود دارد. از طرفی دختران بسيار راحت تر از گذشته با پسران دوست شده و رابطه مشترک را تجربه می کنند، از طرف ديگر، تابوی پرده بکارت هم چنان بر جامعه حکومت می کند. در نتيجه به دليل عدم داشتن توان کافی برای شکستن اين تابوی ارتجاعی در جامعه، بسیاری مجبور می شوند قبل از ازدواج به يک جراح مورد اعتماد مراجعه کنند و با ترمیم پرده بکارت خود، زندگی آينده خود را بر مبنای يک دروغ بنا کنند. اين وضعيت نه تنها بر جسم و روان دخترانی که به هر دلیلی پرده بکارت خود را از دست داده اند تأثير سوء می گذارد و متاسفانه حتا بعضا این معضل با کشتن و یا خودکشی دختر پایان می یابد. در این باره اغلب رسانه های سراسری سکوت می کنند و گزارش هایی نیز منتشر نمی گردد.
اما لیلا موری، وبلاگ نویس و فعال حقوق زنان با درج مقاله ای انتقادی در سایت زنان ایران، بکارت را تابو قلمداد کرده و آن را به چالش کشیده است. به گفته خانم موری، برخی خانواده های ایرانی بکارت دختران را با شیوه ای مدرن تر از گذشته تحقیق می کنند و پیش از ازدواج، خانواده پسر از خانواده دختر می خواهند که از پزشک نامه ای بیاورند که بکارت دختر را تاييد کند. او می گوید: «نمی توانیم همه پسرهای ایرانی را به یک چشم نگاه کنیم، پسرها طرز فکرهای مختلف دارند ولی می توانم بگویم اکثریت هنوز با کسانی است که دل شان می خواهد شب ازدواج شان همسرشان باکره باشد و اصلا دل شان نمی خواهد بدانند که با کسی می خواهند ازدواج کنند که قبلا با کس دیگری رابطه جنسی را تجربه کرده است»
لیلا موری، می نویسد، در وبلاگ خود نظرهایی از خوانندگان مرد دریافت کرده که نوشته اند باید چیزی بوده باشد که در طبیعت خداوند چنین پرده ای را برای زنان گذاشته، حتما برای این بوده که زنان قبل از ازدواج رابطه جنسی نداشته باشند.
به عقیده لیلا موری، افزایش سطح تحصیلات عمومی و دسترسی فزاینده به رسانه ها و محصولات فرهنگی جهانی در ایران، نگاه نسل جدید مردان جوان ایرانی را شاید نسبت به بکارت متحول کرده باشد اما نمی توان گفت که چنین تحولی خیلی گسترده است.
حالا اگر دختر دم بختی احیانا به هر دلیلی بکارت خود را از دست داده باشد، آیا می تواند در ایران با توسل به تیغ جراح، این «ضایعه» را جبران کند و آن گونه که جامعه از او می طلبد، شب زفاف «رو سپید» شود؟
به گفته دکتر ایرج خسرونیا، پزشک متخصص در ایران، عمل جراحی ترمیم بکارت در ایران انجام می شود اما غیرقانونی است.
دکتر خسرونیا می گوید: «دولت تصورش بر این است که کسی که ترمیم بکارت می کند می خواهد بر سر داماد آینده کلاه بگذارد، این گونه عمل ها جایی ثبت نمی شود و در بیمارستان انجام نمی گیرد، بلکه ممکن است در مطب های خصوصی و در جاهای غیرقانونی انجام بگیرد»
پس سکس قبل از ازدواج برای دختران ایرانی هنوز امری مخاطره آمیز و در بهترین حالت، هزینه ساز محسوب می شود. آیا این دغدغه ها، دختران ایرانی را از تجربه جنسی قبل از ازدواج باز داشته است؟
خانم موری، می نویسد: «الآن خیلی از دخترها رابطه جنسی را قبل از ازدواج تجربه می کنند ولی پس ذهن شان هنوز نگرانی از دست دادن بکارت وجود دارد، یعنی بکارت هم چنان برایشان مهم است.»
حتا گفتگو از سکس و آموزش جنسیتی در ایران از شکل تابو خارج نشده است. همین مساله و ناآگاه نگه داشتن جونان از روابط جنسی، سبب شده که بيماری های آميزشی در ایران گسترش یابد. این واقعیت است که هنوز شرم گفتگو کردن از مسائل جنسی يکی از مسائل مهم در پنهان ماندن بيماری و آمار واقعی بيماری های جنسی است. اگر دليل شرم در مواردی به شخصيت فرد مربوط باشد در سطح اجتماعی ناشی از آن است که بيماری آميزشی با «زنا» يا «روابط خارج از ازدواج» پيوند داده می شود و جرم «قانونی» تا حد سنگسار در بردارد. بنابراین، با توجه به محدوديت های اجتماعی و قانونی و آموزشی، جوانان ناآگاه می مانند و دچار بیماری های جسمی و روانی و بیماری های مقاربتی می شوند بدون این که جرات بیان آن را داشته باشند.
اساسا تاکید بر بکارت، کنترل هر چه بیش تر فرد را در پی دارد و مساله بکارت در واقع به نوعی زندان اجتماعی زنان در جامعه و خانواده است. متاسفانه نگهبان اصلی مساله بکارت دختران، مادران آن ها هستند که عمیقا تحت تاثیر آموزه های مردسالاری و مذهبی قرار گرفته اند. عموما این مادران هستند که نه تنها به دختران جوان خود آموزش می دهند که از ارتباط با جنس مخالف پرهيز کنند، بلکه رفتار دختران را در کودکی نيز بر اساس حفظ بکارت تحت کنترل شدید قرار می دهند. مادران به دختران خود تاکید می کنند که نباید بپرند و جست و خيز کنند و یا اسب سواری نمایند تا بکارت شان آسیب نبیند.
فرهنگ ارتجاعی برخی خانواده ها در «دفاع از ناموس»، حتا در خارج کشور دختران و زنان را تحت فشار قرار می دهند و آن ها را برای آشنايی با مرد مورد علاقه خود دچار محدوديت می کنند. برای مثال، چند قتل ناموسی در سوئد و کشورهای دیگر اروپایی توسط خانواده های ایرانی، کردی، فلسطینی و ترکیه ای، توسط همین خانواده های مذهبی و مردسالار طراحی شده است.
انگشت کردن حلقه نقره ای در غرب به نوعی نماد پایبندی به حفظ بکارت قبل از ازدواج به شمار می رود و به حلقه عفت مشهور است. یا این که گروه های مسیحی در آمریکا، انگستان و...، بار دیگر به تبلیغ مساله عفت و اهمیت بکارت روی آورده اند.
در سال 1996، کنگره آمریکا بودجه ای بالغ بر نیم میلیارد دلار برای تشویق دانش آموزان مدارس دولتی به پرهیز از فعالیت های جنسی اختصاص داد و در حال حاضر، تقریبا در همه ایالات کلاس هایی در مدارس دولتی به تبلیغ خویشتنداری جنسی اختصاص یافته است.
کشیش رابرت ری بورن، مبلغ مشهور کلیسای انجیلی آمریکا که از مدافعان این سیاست آموزشی است می گوید: «انجیل به ما حکم می کند که با عفت و پارسایی زندگی کنیم، این کتاب هرگونه ارتباط جنسی پیش از ازدواج و زنای محصنه را حرام می داند و در محکومیت افرادی که چنین گناهانی مرتکب شوند، هیچ اغماضی روا نمی دارد» در واقع این سیاست ها سبب شده است که تقاضا برای عمل جراحی ترمیم پرده بکارت در اروپا و آمریکا نیز به ویژه در خانواده های مهاجرین افزایش پیدا کند.
چندی پیش روزنامه بربتانیایی تایمز، در گزارشی اختلاف نظر پزشکان فرانسوی در خصوص اخلاقی یا موجه بودن جراحی ترمیم پرده بکارت مورد بحث قرار داده است.
آدام سیج، نویسنده این گزارش، در مورد علت افزایش تقاضا برای جراحی ترمیم بکارت می گوید: «پزشکان و کسانی که من با ایشان صحبت کردم معتقدند که تقاضای ترمیم پرده بکارت نتیجه تداخل دو تمایل است؛ یکی شاید افزایش گرایش به بازگشت به سنت های نسل های قدیمی تر مسلمانان و دیگری این که دخترای نسل های جوان تر به دلیل ارتباط با دوست پسرشان و زندگی به شیوه غربی بکارت خود را از دست داده اند و ممکن است هنگام ازدواج با مشکلاتی روبر شوند.
علاوه بر زنان جوان مسلمان، زنان هندی تبار غیرمسلمان نیز از دیگر مشتریان این نوع جراحی ترمیمی بکارت محسوب می شوند.
در هر صورت در کشورهای غربی تا حدودی تابوی سکس و بکارت رنگ باخته است اما عموما امر رهایی زن از این تابوهای آزاردهنده در کشورهایی چون ایران که قوانین اسلامی در آن ها حاکم است، ساکت گذاشته می شود و یا اگر هم در جایی مسایل مربوط به زنان مورد بحث قرار می گیرد اغلب در جهت اسارت زن است نه آزادی او. زیرا علاوه بر سانسور که بر اساس موازین و دیدگاه های مذهبی و سیاسی انجام می پذیرد، فکر و دیدگاه سرمایه داری نیز در تبلیغات رسانه های سراسری و بین المللی و کتاب ها و غیره موج می زند و این که زنان را باید دوباره به خانه و خانه داری باز گرداند به عناوین مختلف و در لابلای اخبار و گزارشات، تحلیل ها، فیلم ها، داستان ها، قوانین، مساجد، کلیسا، صومعه سراها و غیره تاکید و بازتولید می گردد.
حکومت اسلامی، مراسمی از قبیل جشن تکلیف دختران تازه بالغ و تبلیغ عفت در مدارس ترتیب می دهد و به آن ها هشدار می دهد که بالغ شده اند و موظفند قوانین اسلامی را رعایت کنند و مواظب رفتار خود در معاشرت با مردان باشند. از سوی دیگر، تبلیغ می کنند که دختر تا بالغ نشده به خانه شوهر برود «ثواب» بیش تری دارد.
دین دست ساخت بشر است نه مافوق بشر. بنابراین، اگر بشر از قید و بندهای مذهبی رها شود، بهتر می تواند جهان مادی خود را مورد نقد و بررسی و بهره برداری قرار دهد و زندگی شایسته خود را بر روی همین کره خاکی بنا کند و از خرافاتی چون «بهشت زیر پای مادران است»، دوری جوید. و به مادر و به زن و به خواهر به عنوان انسان های مستقل بنگرد  که صاحب جسم و زندگی خویش هستند. در این رابطه جدایی دین از دولت، آموزش و پرورش و دستگاه های قضایی به یک خواست عمومی تبدیل می گردد و فرهنگ برتری جنسی و مردسالاری نیز به مرور زمان از خانواده و جامعه رخت برمی بندد. بنابراین، دین امری کاملا خصوصی تلقی می شود که در زندگی خانوادگی و جامعه و دستگاه دولتی هیچ نقشی ایفاء نمی کند.
هم زمان با تثبيت جايگاه اسلام به عنوان يك حكومت در شبه جزيره عربستان و گسترش آن به سرزمين های اطراف و برپایی امپراطوری اسلامی، ارزش ها و سنت های عفب مانده نیز رایج شدند و به مرور زمان شدت بيش تری گرفتند. با افزايش ثروت و فراهم آمدن فرصت های مناسب برای «تسخیر» زنان و انتخاب زنان «مطلوب تر»، و هم چنين گسترش جنگ و توسعه تجارت زنان برده بود كه معیارها و ارزش های اسلامی جایگزین ارزش های انسانی شدند. بدين ترتيب، كم كم بكارت نیز نقش مهمی در فروش بردگان ایفاء کرد.
خانم نوال السعداوی، نویسنده مصری، با وجود داشتن پدر و مادر تحصيل كرده با مشاغل مناسب دولتی، خود يكی از قربانيان ختنه زنان در مصر است. او در كتاب سيمای زن عرب -نشر روزبهان، ۱۳۵۹- قسمتی از خاطرات خود هنگام اشتغال به حرفه طبابت در سودان را به اين صورت نقل می كند: «... عمل ختنه در سودان چند برابر مصر وحشيانه تر بود. در مصر به قطع كليتوريس بسنده می كردند حال آن كه در سودان به اين شكل بود كه كليتوريس و دولبه بيرونی و هم چنين دو لبه كوچك درونی را نيز قطع می كردند. عمل در همين قسمت خاتمه نمی يافت، بلكه جراح چند بخيه اضافی هم می زد تا مجرای تناسلی به شدت تنگ شود و فقط برای خروج خون حيض جا باقی بماند. در نتيجه در شب ازدواج لازم بود تا با چاقوی جراحی يا حتا گاهی يك قيچی معمولی انتهای دهانه را شكافته و راه دخول باز شود. جالب اين جا بود كه در زمان طلاق نيز به بهانه اين كه نكند زن رابطه جنسي برقرار كند دهانه را دوباره می بستند.»
در فقه شيعی، پرده بكارت دارای اهميت اختصاصی است كه علاوه بر مساله بكارت، به معنی داشتن رابطه جنسی است.
باین ترتیب، همه کسانی که مفاهیمی چون آزادی، برابری، دموکراسی و حقوق جهان شمول انسان را از آن مردان می دانند، در واقع به دیکتاتوری مرد و سلب حقوق انسانی زن یاری می رسانند. زیرا بسیاری از مردان، زنان را رقیب خود می بینند و فکر می کنند اگر زنان زمام امور کار خویش را به دست گیرند، جایگاه آنان به خطر می افتد و همگان خواهند توانست از حقوق خود دفاع کنند.
در کشورهایی چون ایران، از آن ساختار حکومتی پیروی می کنند که در آن ها نظام پدرسالاری و سرمایه داری که براساس تبعیض و تفرقه میان مردم در طبقات اجتماعی، جنسیت، رنگ، عقیده و نژاد بنا شده است. گروه اندکی که به زور اسلحه و تجارت و سرمایه و به ویژه بهره گیری از منابع طبیعی کشور، حکومت و زمامداری را قبضه کرده اند زندگی را به انسان ها، به ویژه زنان تلخ تر و سخت تر و غیرقابل تحمل تر کرده اند. جامعه ما، امروز دوره جدیدی از ستم و استثمار را تجربه می کند که زن، یکی از ابزارهای انباشت سرمایه محسوب می شود. آزادی زن، در چنین حاکمیت هایی با اجرای برنامه های کلانی در عرصه های توسعه و تنظیم خانواده و طرح های اجتماعی همراه شده است که مردسالاری را تقویت می کند و نیازمندان را نیازمندتر و ثروتمندان را توانمندتر می کند و بیش ترین قربانیان این فقر اقتصادی و فرهنگی نیز زنان هستند. یعنی در کشور ما، سرمایه داری با دین و دولت و مردسالاری اش دست در دست هم، به افزایش قدرت و هم چنین سرمایه های دولت منجر می شود. برنامه های اقتصادی نئولیبرالی جهانی نیز برای خدمات رسانی به شرکت های چند ملیتی یا هیات حاکمه این کشورها و قوانین غیرانسانی آن ها هم جهت می شوند تا سود بیش تری به جیب بزنند. اما با وجود موانع فراوان و بی شمار، مبارزه مردمی با حاکمیت و نیروهای طرفدار آن، زنان و جوانان و مردان تهیدست و برابری طلب را در یک صف قدرتمند مبارزاتی قرار داده است. جنبشی که می تواند با برده داری نوین بستیزد تا جایی که آن ها را از حاکمیت خلع نماید و جامعه ای شایسته انسان بدون توجه به جنسیت، ملیت، باورهای سیاسی و مذهبی و موقعیت خانوادگی بسازد. جامعه ای که همه انسان ها به طور یکسان و برابر از همه حقوق و امکانات مادی و معنوی برخوردار باشند.
جامعه ما، یک تحول بزرگی را از سر می گذارند، بیش از شصت در صد جمعیت ایران جوانان زیر ۲۵ سال را تشکیل می دهند که معیارها و نرم ها و قوانین حکومت اسلامی را قبول ندارند و از هر فرصتی برای شکستن آن ها استفاده می کنند.
امروز به یمن اینترنت، بسیاری از جوانان ایرانی با دنیای غرب و روابط و مناسبات انسانی و اجتماعی و سیاسی آشنا می شوند و هر اطلاعاتی را که دوست داشته باشند از جمله در باره «سکس» می گیرند. اگر با این نیروی عظیم برخورد درستی به ویژه در عرصه آموزش جنسی صورت نگیرد عوارض و عواقب تاسف بار بیش تری به بار می آورد. حاکمان سرکوبگر در طول سه دهه تلاش کرده ‌اند که جامعه ایران را از جهان پیشرفته جدا کنند تا «مدینه فاضله اسلامی» خود را برپا سازند، با انقلاب اینترنت، فیس بوک، تویتر، تلفن همراه، شکست سختی خورده اند. وقتی در خیابان ها نیروی انتظامی، جوانان را تحقیر و سرکوب می کنند، آن ها راه های دیگری برای ارتباط آزاد جنسی دو جنس مخالف جست و جو می کنند که کم ترین بها ‌را بپردازند. دیگر شلاق زدن و زندانی و جریمه کردن تاثیری در عزم جوانان ندارد. بنابراین، مساله جوانان باید در رسانه ها و مدارس و دانشگاه ها و خانواده ها مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا از این طریق جلو عوارض و عواقب روابط جنسی گرفته شود. هر از چند گاهی برخی از مسئولین بهداشتی، نگرانی خود را ‌در رابطه با گسترش زیاد بیماری ‌های مقاربتی به خصوص ایدز، سوزاک و سفلیس و... برور می دهند.
يكی از پر سر و صداترين اين گزارشات، سخنان يك مقام قضايی و همين طور مشاور استاندار خوزستان در سال ۸۲ مبنی بر رخداد ۴۵ قتل فقط در فاصله ۲ ماه در ابتدای اين سال بود. این خیر، توسط خبرگزاری دانشجويان ايران، به این شکل منتشر شد: «بين ابتدای فروردين تا اواخر ارديبهشت و هفته اول خرداد ماه جاری به استناد گفته يكی از مشاورين فرمانداران صرفا در يك طايفه، حدود ۴۵ مورد قتل ناموسی زير ۲۰ سال صورت گرفت و پدر، عمو، برادران و پسران عمو خود به اجرای حكم در اين زمينه پرداخته ‌اند.» همان زمان از قول معاون قضايی دادگستری كرمانشاه، نقل شد: «پس از قتل ‌های هيجانی كه بدون تفكر صورت می گيرد، قتل‌ های ناموسی بيش ترين تعداد قتل ‌هايی كه معمولا با تصميم قبلی واقع می شوند را در كرمانشاه به خود اختصاص داده است.»
خبرگزاری دانشجويان ايران، در مهر ماه 1385، گزارش داده بود: «مادری به دنبال سكوت دخترش برای توضيح در خصوص رفتارهای مشكوك، وی را به قتل رساند. سرهنگ ابراهيم كريم‌خانی، فرمانده هنگ مرزی سلماس در گفتگو با خبرنگار «حوادث» ايسنا، در تشريح اين خبر گفت: «مادر و برادر اين دختر ۲۰ ساله پس از خفه كردنش، جسد او را در طويله منزل شان به آتش كشيدند.» وی ادامه داد: «خانواده مقتول اذعان داشتند كه وی اقدام به خودسوزی و خودكشی كرده است و جسدش را در قبرستان روستای سينجی به خاك سپرده ‌اند.» سرهنگ كريم‌خانی، تصريح كرد: «ماموران هنگ مرزی بعد از پيگيری و تحقيق در اين باره متوجه وقوع قتل شدند و اين در حالی بود كه پس از نبش قبر و كشف علت قتل، مادر (متهم به قتل) و برادر دختر جوان متواری شدند.» فرمانده هنگ مرزی سلماس، علت قتل را مسايل اخلاقی ذكر كرد و افزود: «بنا بر بررسی های پليسی، متهم به قتل در پی مشكوك شدن نسبت به رفتارهای دخترش، از وی می ‌خواهد كه در اين باره توضيح دهد، اما به دليل سكوت دختر جوان، متهم با همدستی پسرش، وی را به قتل می ‌رساند.»
لازم به تاکید است كه با وجود گسترده بودن اين قتل ها در استان های مرزی چون خوزستان، باختران، كردستان، بوشهر، سيستان و بلوچستان و خراسان بيش ترين موارد شكايت به دنبال تجاوز و درخواست معاينه پزشكی قانونی به خاطر ازاله بكارت مربوط به استان تهران بوده است: «بنا به گزارش ارائه شده از سايت خبرگزاری انتخاب در اواخر اسفند ۸۴ از نظر آمار مربوط به تجاوز به عنف يا شكايت خانواده دختران در رابطه با ازاله بكارت از ميان حدود هفده‌ هزار آزمايش انجام شده، كه سرانه پنج در ده‌ هزار نفر را برای زنان ايرانی ايجاد می ‌كند، استان تهران با حدود ده مورد در هر هزار زن تهرانی، رتبه نخست، استان قزوين با حدود ۹ مورد، رتبه دوم و استان ‌های سمنان و گيلان نيز با حدود هشت مورد در ده‌ هزار زن رتبه‌ های سوم و چهارم را در آزمايش‌ های مربوط به ازاله بكارت، دارا هستند. گفتنی است، استان‌ های سيستان ‌و بلوچستان، ايلام و زنجان از اين لحاظ، رتبه‌ های آخر را دارند.»
مدتی پيش به دنبال گزارش بریدن سر دختر ۷ ساله ای به دست پدرش در اهواز، قوه قضائيه قول داد كه به طور ويژه به اين پرونده رسيدگی كند اما بعدا خبری از نتايج رسيدگی به آن منتشر نشد. اما بعدها در خبرها آمده بود در محاكمه مردی كه ضمن شكايت از زنش به خاطر رابطه نامشروع با مرد ديگر او را با ضربات چاقو در كلانتری محل به قتل رساند، قاضی با توجه به زمينه بروز اين اتفاق قاتل را متسحق قصاص ندانست و تنها وی را به پرداخت ديه محكوم كرد.
هر چند که چنین قتل هایی در کشورهای دیگر نیز رخ می دهد اما تفاوت مهم در این است که در ایران تحت حاکمیت اسلامی، قاتلان ترسی از تعقیب مراجع قانونی ندارند. زیرا قانون حامی آن هاست!
از نظر قانونی در قوانين مجازات اسلامی ايران، تنها اگر مرد زن خود را هنگام معاشقه و نزديكی با مرد ديگر ببيند اجازه قتل او را دارد بی آن كه دستگاه قضايی از او مؤاخذه كند (ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی)
هم چنين مطابق قوانين قضايی حکومت اسلامی، پدر يا جد پدری می تواند فرزند خود را به قتل برساند بی آن كه مستحق قصاص باشد (ماده ۲۲۰ ـ پدر يا جد پدری كه فرزند خود را بكشد قصاص نمی شود و به پرداخت ديه قتل به ورثه مقتول و تعزير محكوم خواهد شد)
طبق قوانين قضايی حکومت اسلامی ايران، قصاص قاتل منوط به شكايت اولياء دم می باشد از اين رو، در مورد قتل های ناموسی از آن جا كه آمر قتل نيز نوعا جزو اولياء دم بوده با عدم شكايت وی امكان قصاص قاتل منتفی می شود و حداكثر در صورت لزوم تعزير خواهد شد. هر كس مرتكب قتل عمد شود و شاكی نداشته يا شاكی داشته ولی از قصاص گذشت كرده باشد و اقدام وی موجب اخلال در نظم جامعه يا خوف شده و يا بيم تجری مرتكب يا ديگران گردد موجب حبس تعزيری از ۳ تا ۱۰ سال خواهد بود. (ماده ۲۰۸ قانون مجازات اسلامی.)
طبق ماده ۱۱۲۸ «قانون مدنی»: «هرگاه در يكی از طرفين صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود كه طرف مذكور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذكور در عقد تصريح شده يا عقد متباينا برآن واقع شده باشد.» در ارتباط با همين ماده از قانون مدنی، گفته شده است: «زوجی كه هنگام ازدواج شرط بكارت نموده باشد اگر بعد از ازدواج معلوم شود كه با زوجه جماع شده هرچند پرده بكارت سالم و موجود و از نوع حلقوی باشد دارای حق فسخ خواهد بود، زيرا منظور از بكارت در درجه اول همان نزديكی است لذا اولا اكراه زن و زايل شدن بكارت اگر به عنف هم باشد تاثيری در قضيه نخواهد داشت و كماكان زوج حق فسخ خواهد داشت؛ ثانيا ازاله بكارت چه در اثر بيماری باشد يا افتادن از بلندی و غيره با عدم اطلاع دختر يا خانواده اش تاثيری در حق فسخ برای زوج ندارد.
علاوه بر این ها، در قوانین اسلامی جاری ایران، وقتی مردی به دختری تجاوز می کند، قاضی مرد را مجبور می سازد تا با دختر ازدواج کند و این بار رسما و قانونا قربانی را به دست جانی متجاوز می سپارند.
انسان امروزی هیچ نیازی به اسطوره های کهن، به قرآن، به احادیث و امامان و پیامبران و کشیش ها و پاپ ها و خاخام ها و... ندارد. مفاهیمی چون آزادی، برابری، سکولاریسم، عقلانی و غیره با اندیشه اسلامی دنیای کاملا جدا و متضادی دارد. از این­رو، کسانی که تلاش می کنند به جامعه نشان دهند که این گرایش مذهبی نسبت به آن گرایش مذهبی دیگر، عقلانی تر و منطقی تر و متعادل تر است سخت در اشتباهند و یا این که در حفظ گرایشات مذهبی منافع سیاسی و اجتماعی و طبقاتی دارند.
 
دهم فروردین 1389 - سی ام مارس 2010

3 commentaires:

  1. بعد از اینکه این نظر رو خوندی میتونی پاکش کنی، ترجیح میدادم به صورت خصوصی بنویسم اما نتونستم بخش مربوط به پیام خصوصی رو پیدا کنم.
    فکر میکنم تو قسمت درباره ی من بهتر بود می نوشتی به مارکسیزم اعتقاد داری یا به نظرات مارکس علاقه داری. چون مارکسیست یعنی پیروان نظر مارکس و به عبارتی کسی که به مارکسیزم اعتقاد داره.
    با بخش اول نوشتت هم موافقم. بیست و چند سال حفظ پرده ی بکارت مهمترین چیزی که ایجاد میکنه عقده و خیال پردازی درباره ی شاهزاده ی با اسب سفید هست.

    RépondreSupprimer
  2. Kamelan movafegham, be onvane ye pesare Irani, omidvaram in tasavorate ghalat va ahmaghane az zehn pesaran va dokhtarane ma rakht bar bebande...

    RépondreSupprimer
  3. دیگه خیلی طولانی شد آخرشو نخوندم ولی دو سوال:
    خوب این حرف ها رو من 100 بار دیگه خوندمو شنیدم ولی اگر پسری تا سن بالا رابطه ای با کسی نداشته آیا حق نداره از طرف مقابل هم همینو بخواد ؟ چرا یه طرفه به قاضی میرین؟ اصلن من حاضر که همسره آینده من رابطه هم داشته باشه ولی نباید از من 1000 سکه مهریه بخواد که بعد هم از سکس با من بی تجربه خوشش نیاد و طلاق بخواد و مهریه؟؟
    مسئله دوم: فرض که از فردا حکومت ملی و سکولار تشکیل بشه و یه زنی اعلام کنه که همه آزادن هر کاری دوست داشتن بکنن و مجازاتی نیست. من هم به عنوان یه سکولار قبول می کنم فقط یه لطفی بکنین آدرس خودتونو که اینقدر طرفدار حقوق زنان بدون محدودیت هستین بدین تا من فقط و فقط زنان مبتلا به ایدز رو بعد از این ماجرا بفرستم براتون

    RépondreSupprimer

نظر شما بدون نظارت و سانسور پخش میشود