جنگ سه ماهه درکردستان 27 مردادماه 26 ابان ماه 1358
ملاقات نمايندگان مجلس خبرگان باخمينی 27 مردادماه 1358
اعلام فرمان يورش عليه ميليونهانفر ازمردم کردستان ايران .
همزمان يورش سراسری به دفاترسازمانهای سياسی و مطبوعات وروزنامه ها و
دانشگاههابويژه درپايتخت ايران ، در نيمه دوم مرداد ماه سال 1358 ش .
محاآمه محمدرضا سعادتی ازمجاهدين خلق ودستگيری حمادشيبانی ازفدائيان خلق ويورش
به متينگ نيروهای سياسی درشهر تهران بويژه جمعيت کردهای مقيم مرکزوجبهه دمكراتي ك
ملی و...
روز 27 مرداد ماه سراغاز آشتاروحشيانه و خونين واعدامهای دستجمعی مبارزان
وازاديخواهان کردستان.
توهين وتهمت به رهبران کردستان وسازمانهای سياسی که خواهان حل مسالمت اميز مسائل
کردستان بودند .
چمران وخلخالی وابوشريف و.. مسئول اجرای فرمان قتل عام کردها، دفترخمينی درقم،
قطب زاده ومنتظری وبنی صدروفخرالدين حجازيها وخامنه ای و...مسئولان جلوگيری
ازاخبا ر مربوط به اين يورش سرتاسری ودر دست گرفتن تمام ارگانهای تبليغاتی کشوری
2
17 اوت 1979 }در شهرتهران، به کتابفروشيها } شدندانها بويژه روز 27 مردادماه 1358
ودفاترجبهه دمكراتيك ملی وفدائيان خلق ودانشگاه ونيروهای سياسی وجمعيت کردهای مقيم
مرکزومراکزکانون وکلا ونويسندگان مستقل ايران ودفاترروزنامه های ديگريورش بردندوبه
اتش کشيدند.
آارنامه سياه اين جنايتهای رژيم ارتجاعی درتاريخ ايران، بنام شخص خمينی
ودولت موقت ايشان ثبت شده است.
بعداز قيام 22 بهمن 1357 ش . دولت موقت انقلاب ا زهمان اوايل دردست گرفتن قدرت اخوندها، ماموريتی
راکه حكومت شاه ديكتاتوربرای سرکوبی ازادی ودموکراسی وحاکميت مردم و خلقهای ايران جرات انرا
نداشت که به نتيجه برساند ،ازطريق اخوندهای کوردل برای ادامه اين سياست در صددنابودکردن ازاديها و
دستاوردهای ازاديخواهان و زحمتكشان وخلقهای ستمديده برامدند. دستاوردهايی که مانند شكوفه های لاله
ازخون شهيدان انقلاب وقيام بزرگ مردمی روئيده شده بود.
دولت موقت مهندس بازرگا ن قبل ازانتخابات مجلس خبرگان روزنامه های معتبری همانند صدا ی معا صر
وبروسكه را که درتهران بصورت رسمی منتشر ميشدندتوقيف کرده ونيزبه دفاتر روزنامه های ا ينده گان
وچلنگر وپيغام امروز واهنگرو... يورش بردند. چندروزقبل ازفرمان حمله به کردستان دفاتر بسياری از
سازمانهای سياسی رابه اتش کشيدندتا بتوانند همه راههاو امكاناتی راکه سبب انعكاس حمله ارتش وسپاه
پاسداران به کردستان خواهد شد، قطع کرده و درسراسر کشور اختناق وسانسور عمومی برقرارکنند.
ملت کرد درانقلاب وقيام عليه رژيم شاه فعالانه شرکت نمودوشهدای زيادی را درراه ارمانهای ديرينه اش
فدا کرد. مبارزان کرد حتی به مقاومت مسلحانه هم عليه ارتش مزدور شاه پرداختند.
کردستان ايران درمدت شش ماه بعداز انقلاب ازخودمختاری غير رسمی برخورداربودورهبران کردونماينده
گان نيروهای سياسی چندين باربصورت رسمی بامقامات دولتی ووزيران دولت موقت درمورد خواستهايی
که ازطرف مردم پشتيبانی و پيشنهاد شده بود به مذاکره نشستند تاازطريق گفتگووراه حل سياسی خواستهای
عادلانه ملی ومذهبی واقتصادی ملت کرد به نتيجه برسد . امابرای هيات حاکمه ايران که امكان داشت يك
عدالت اجتماعی درايران برقرارگردد اين اوضاع قابل تحمل و بررسی نبود . در تهران مرکزايران ،
خواست حقوق ملی خلقهای ايران به عنوان تجزيه طلبی تلقی می شدتابهانه ای برای سرکوب ملتهای تحت
ستم داشته باشند.
اقای خمينی بجای استفاده ازمقام معنوی واجتماعی درجهت برقراری ازادی وعدالت، راه جنگ افروزی
وجنايت و کشتار را درپيش گرفت تاجائيكه ازطرف دولتهاوجامعه بين المللی به تبهكارترين مرد ا ن دوران
خود، درا ن سالها معرفی شد.
3
دراين پژوهش تلاش ميكنم ازاسنادومدارکی استفاده کنم که بعضا درروزنامه هاومنابع سياسی و خبری
کردها و مقامات دولتی ثبت گريده است تاازاين طريق خاطرا ت وحشتناك وناخوشايندی رابازگوکنم که ملت
کردرا شش ماه بعدازنابودی پيكرهای شاه گرفتارکشتار وويرانی و اواره گی ودردورنج کردند. اميدوارم
خواننده محترم از نقايص وکمبودهای اين نوشته چشم پوشی نمايد . کوشش خواهم کرد که درحد توان اين
نوشته را به چهاربخش تقسيم کنم .
بخش اول : مختصری ازاوضاع کردستان درشش ماه اول بعدازقيام وسراغازفرمان يورش خمينی .
بخش دوم : اشغال شهرهای کردستان وحرکت خودجوش جنبش مقاومت خلق کرد .
بخش سوم : اوجگيری مبارزات وتظاهرات عمومی درشهرهاوروستاهای کردستان .
بخش چهارم : ترس ووحشت هيئت حاکمه ايران ازجنگ چريكی وپيشنهاد مذاکرات وتشكيل هيئت نمايندگی
خلق کرد به عنوان بهترين دستاورد جنبش ازا ديبخش کردستان .
( اوضاع کردستان درشش ماه اول قبل ازانقلاب وفرمان يورش ...( 1
1357 ش.دولت موقت بازرگان ، هئيتی ازنمايندگان حكومتی .11. چندروزبعدازپيروزی انقلاب، يعنی 28 »
رابه رياست اقای داريوش فروهربه شهرمهابادبرای ديدارومذاکره باماموستاشيخ عزالدين حسينی که
درمهاباداقامت داشتند ونيزنماينده گان شوراهای انقلابی شهرهای کردستان ونيروهای سياسی که درانجا
گرد آ مده بودند، روانه ساخت . ازاقای فروهروهمراهانش درشهرمهاباداستقبال باشكوهی به عمل امد. اين
هيات 3 روز درمهابادسرگرم مذاکره وگفتگوبودند. ازطرف نماينده گان کردستان يك پروژه خودمختاری
در 8 ماده شامل خواستهای آن دوران به نماينده گان دولت عرضه وپيشنهاد شدوآ نهاقول دادندکه درکابينه
«. دولت بازرگان اين خواستها بررسی و تا ييد گردد
(لازم به ياداوری است دربنددوم اين سندفدراليسم به عنوان يك حكومت ايدا ل برای ايران پيشنهادشده است )
1 روزنامه اطلاعات وکيهان دوم و پنجم اسفند ماه 1357 ص. ص. 2و 5 21 و 24 فوريه 1979 *
به دنبال اين اقدامات سياسی درهمه شهرهای کردنشين دراجتماعات وتظاهرات ميليونی مردم کردستان
ازاين پروژه 8 بندی مهاباد، درانزمان پشتيبانی مردمی بعمل آمد. دراين مدت نماينده گان دولت به کردستان
رفت وآ مدمی کردند.اماآنهادرصددپيداکردن ارتباطات باافرادی مشكوك بودند . زيراکردستان ازطريق
شوراهاوکميته های انقلابی که بيشتردرجريان قيام ايجادشده بودنند ، اداره می شد .
رهبران ملی ودينی شهرهای مختلف کردستان درشهر سقز « مارس 1979 » روز 26 و 27 اسفندماه 1357
برای گفتگووتبادل نظرگردامدندويك سندديگرراتاييدوامضاوبرای دفتر خمينی ودولت مهندس بازرگان روانه
کردند وبرای باردوم ، خواستهای عادلانه ملت کرد را پيشنهادکردند . دراين سند امده است :
1 درکارپيش نويس وتدوين قانون اساسی... بايددانشمندان اهل تسنن وتشيع باهم شرکت داشته باشندوهر »....
قانونی که اهل تسنن دران شرکت نداشته باشد، بی اعتبار است. 2 درتدوين قانون اساسی بايدقاطعانه تصريح
4
شودکه همه مليتهای... ايران ازجمله ملت کردبايدازحقوق متساوی ملی ، سياسی، فرهنگی،اجتماعی و
اقتصادی برخوردار باشدودرهيچ موردی ملتی راامتيازوبرتری برملل ديگرنباشد 3 بايدسياست اجتماعی
واقتصادی ايران ، طوری تنظيم شودکه هر گونه امتيازات وفاصله های طبقاتی چه مادی وچه معنوی ،
ازميان برداشته شود.... امضاکنندگان اين سندعبارتند ا ز:
سيدعزالدين حسينی مهاباد احمدمفتی زاده سنندج ملاصالح رحيمی نقده ملارحمان طاهری
سردشت قاضی محمد خضری اشنويه ملا ابوبكر شفيعی بوکان شيخ جلال حسينی بانه حسين
علائی سقز نماينده مريوان نماينده قصرشيرين ملا محمدربيعی کرمانشاه نماينده قروه ملا
ملاقات نمايندگان مجلس خبرگان باخمينی 27 مردادماه 1358
اعلام فرمان يورش عليه ميليونهانفر ازمردم کردستان ايران .
همزمان يورش سراسری به دفاترسازمانهای سياسی و مطبوعات وروزنامه ها و
دانشگاههابويژه درپايتخت ايران ، در نيمه دوم مرداد ماه سال 1358 ش .
محاآمه محمدرضا سعادتی ازمجاهدين خلق ودستگيری حمادشيبانی ازفدائيان خلق ويورش
به متينگ نيروهای سياسی درشهر تهران بويژه جمعيت کردهای مقيم مرکزوجبهه دمكراتي ك
ملی و...
روز 27 مرداد ماه سراغاز آشتاروحشيانه و خونين واعدامهای دستجمعی مبارزان
وازاديخواهان کردستان.
توهين وتهمت به رهبران کردستان وسازمانهای سياسی که خواهان حل مسالمت اميز مسائل
کردستان بودند .
چمران وخلخالی وابوشريف و.. مسئول اجرای فرمان قتل عام کردها، دفترخمينی درقم،
قطب زاده ومنتظری وبنی صدروفخرالدين حجازيها وخامنه ای و...مسئولان جلوگيری
ازاخبا ر مربوط به اين يورش سرتاسری ودر دست گرفتن تمام ارگانهای تبليغاتی کشوری
2
17 اوت 1979 }در شهرتهران، به کتابفروشيها } شدندانها بويژه روز 27 مردادماه 1358
ودفاترجبهه دمكراتيك ملی وفدائيان خلق ودانشگاه ونيروهای سياسی وجمعيت کردهای مقيم
مرکزومراکزکانون وکلا ونويسندگان مستقل ايران ودفاترروزنامه های ديگريورش بردندوبه
اتش کشيدند.
آارنامه سياه اين جنايتهای رژيم ارتجاعی درتاريخ ايران، بنام شخص خمينی
ودولت موقت ايشان ثبت شده است.
بعداز قيام 22 بهمن 1357 ش . دولت موقت انقلاب ا زهمان اوايل دردست گرفتن قدرت اخوندها، ماموريتی
راکه حكومت شاه ديكتاتوربرای سرکوبی ازادی ودموکراسی وحاکميت مردم و خلقهای ايران جرات انرا
نداشت که به نتيجه برساند ،ازطريق اخوندهای کوردل برای ادامه اين سياست در صددنابودکردن ازاديها و
دستاوردهای ازاديخواهان و زحمتكشان وخلقهای ستمديده برامدند. دستاوردهايی که مانند شكوفه های لاله
ازخون شهيدان انقلاب وقيام بزرگ مردمی روئيده شده بود.
دولت موقت مهندس بازرگا ن قبل ازانتخابات مجلس خبرگان روزنامه های معتبری همانند صدا ی معا صر
وبروسكه را که درتهران بصورت رسمی منتشر ميشدندتوقيف کرده ونيزبه دفاتر روزنامه های ا ينده گان
وچلنگر وپيغام امروز واهنگرو... يورش بردند. چندروزقبل ازفرمان حمله به کردستان دفاتر بسياری از
سازمانهای سياسی رابه اتش کشيدندتا بتوانند همه راههاو امكاناتی راکه سبب انعكاس حمله ارتش وسپاه
پاسداران به کردستان خواهد شد، قطع کرده و درسراسر کشور اختناق وسانسور عمومی برقرارکنند.
ملت کرد درانقلاب وقيام عليه رژيم شاه فعالانه شرکت نمودوشهدای زيادی را درراه ارمانهای ديرينه اش
فدا کرد. مبارزان کرد حتی به مقاومت مسلحانه هم عليه ارتش مزدور شاه پرداختند.
کردستان ايران درمدت شش ماه بعداز انقلاب ازخودمختاری غير رسمی برخورداربودورهبران کردونماينده
گان نيروهای سياسی چندين باربصورت رسمی بامقامات دولتی ووزيران دولت موقت درمورد خواستهايی
که ازطرف مردم پشتيبانی و پيشنهاد شده بود به مذاکره نشستند تاازطريق گفتگووراه حل سياسی خواستهای
عادلانه ملی ومذهبی واقتصادی ملت کرد به نتيجه برسد . امابرای هيات حاکمه ايران که امكان داشت يك
عدالت اجتماعی درايران برقرارگردد اين اوضاع قابل تحمل و بررسی نبود . در تهران مرکزايران ،
خواست حقوق ملی خلقهای ايران به عنوان تجزيه طلبی تلقی می شدتابهانه ای برای سرکوب ملتهای تحت
ستم داشته باشند.
اقای خمينی بجای استفاده ازمقام معنوی واجتماعی درجهت برقراری ازادی وعدالت، راه جنگ افروزی
وجنايت و کشتار را درپيش گرفت تاجائيكه ازطرف دولتهاوجامعه بين المللی به تبهكارترين مرد ا ن دوران
خود، درا ن سالها معرفی شد.
3
دراين پژوهش تلاش ميكنم ازاسنادومدارکی استفاده کنم که بعضا درروزنامه هاومنابع سياسی و خبری
کردها و مقامات دولتی ثبت گريده است تاازاين طريق خاطرا ت وحشتناك وناخوشايندی رابازگوکنم که ملت
کردرا شش ماه بعدازنابودی پيكرهای شاه گرفتارکشتار وويرانی و اواره گی ودردورنج کردند. اميدوارم
خواننده محترم از نقايص وکمبودهای اين نوشته چشم پوشی نمايد . کوشش خواهم کرد که درحد توان اين
نوشته را به چهاربخش تقسيم کنم .
بخش اول : مختصری ازاوضاع کردستان درشش ماه اول بعدازقيام وسراغازفرمان يورش خمينی .
بخش دوم : اشغال شهرهای کردستان وحرکت خودجوش جنبش مقاومت خلق کرد .
بخش سوم : اوجگيری مبارزات وتظاهرات عمومی درشهرهاوروستاهای کردستان .
بخش چهارم : ترس ووحشت هيئت حاکمه ايران ازجنگ چريكی وپيشنهاد مذاکرات وتشكيل هيئت نمايندگی
خلق کرد به عنوان بهترين دستاورد جنبش ازا ديبخش کردستان .
( اوضاع کردستان درشش ماه اول قبل ازانقلاب وفرمان يورش ...( 1
1357 ش.دولت موقت بازرگان ، هئيتی ازنمايندگان حكومتی .11. چندروزبعدازپيروزی انقلاب، يعنی 28 »
رابه رياست اقای داريوش فروهربه شهرمهابادبرای ديدارومذاکره باماموستاشيخ عزالدين حسينی که
درمهاباداقامت داشتند ونيزنماينده گان شوراهای انقلابی شهرهای کردستان ونيروهای سياسی که درانجا
گرد آ مده بودند، روانه ساخت . ازاقای فروهروهمراهانش درشهرمهاباداستقبال باشكوهی به عمل امد. اين
هيات 3 روز درمهابادسرگرم مذاکره وگفتگوبودند. ازطرف نماينده گان کردستان يك پروژه خودمختاری
در 8 ماده شامل خواستهای آن دوران به نماينده گان دولت عرضه وپيشنهاد شدوآ نهاقول دادندکه درکابينه
«. دولت بازرگان اين خواستها بررسی و تا ييد گردد
(لازم به ياداوری است دربنددوم اين سندفدراليسم به عنوان يك حكومت ايدا ل برای ايران پيشنهادشده است )
1 روزنامه اطلاعات وکيهان دوم و پنجم اسفند ماه 1357 ص. ص. 2و 5 21 و 24 فوريه 1979 *
به دنبال اين اقدامات سياسی درهمه شهرهای کردنشين دراجتماعات وتظاهرات ميليونی مردم کردستان
ازاين پروژه 8 بندی مهاباد، درانزمان پشتيبانی مردمی بعمل آمد. دراين مدت نماينده گان دولت به کردستان
رفت وآ مدمی کردند.اماآنهادرصددپيداکردن ارتباطات باافرادی مشكوك بودند . زيراکردستان ازطريق
شوراهاوکميته های انقلابی که بيشتردرجريان قيام ايجادشده بودنند ، اداره می شد .
رهبران ملی ودينی شهرهای مختلف کردستان درشهر سقز « مارس 1979 » روز 26 و 27 اسفندماه 1357
برای گفتگووتبادل نظرگردامدندويك سندديگرراتاييدوامضاوبرای دفتر خمينی ودولت مهندس بازرگان روانه
کردند وبرای باردوم ، خواستهای عادلانه ملت کرد را پيشنهادکردند . دراين سند امده است :
1 درکارپيش نويس وتدوين قانون اساسی... بايددانشمندان اهل تسنن وتشيع باهم شرکت داشته باشندوهر »....
قانونی که اهل تسنن دران شرکت نداشته باشد، بی اعتبار است. 2 درتدوين قانون اساسی بايدقاطعانه تصريح
4
شودکه همه مليتهای... ايران ازجمله ملت کردبايدازحقوق متساوی ملی ، سياسی، فرهنگی،اجتماعی و
اقتصادی برخوردار باشدودرهيچ موردی ملتی راامتيازوبرتری برملل ديگرنباشد 3 بايدسياست اجتماعی
واقتصادی ايران ، طوری تنظيم شودکه هر گونه امتيازات وفاصله های طبقاتی چه مادی وچه معنوی ،
ازميان برداشته شود.... امضاکنندگان اين سندعبارتند ا ز:
سيدعزالدين حسينی مهاباد احمدمفتی زاده سنندج ملاصالح رحيمی نقده ملارحمان طاهری
سردشت قاضی محمد خضری اشنويه ملا ابوبكر شفيعی بوکان شيخ جلال حسينی بانه حسين
علائی سقز نماينده مريوان نماينده قصرشيرين ملا محمدربيعی کرمانشاه نماينده قروه ملا
عبدالله محمدی مارس 1979 » 58 ص.ص. 1 و 2و 3 .12. 2 روزنامه های اينده گان،اطلاعات،کيهان
درپی اين اقدام سياسی که بسياربجابود وهنوزاجتماع روحانيون کردستان ادامه داشت ، يك جنگ خونين به
مردم کردستان تحميل شد . روز 27 اسفندماه 1357 از پادگان 28 کردستان به شهر سنندج يورش اوردند، که
دههانفرشهيد وصدهانفر مجروح شدند. ستاد ارتش درتهران روزبعد ، مردم سنندج راضدانقلاب خواند
وانهاراتهديدبه شديدترين مجازات کرد . دردومين روزجنگ ماموستاشيخ عزالدين ازطريق راديوسنندج
وآقای صديق کمانگرسخنگوی شورای موقت سنندج درنامه ای « خواهان قطع فوری اين درگيری ها گرديد »
اين درگيری مسلحانه ازطريق صفدری نماينده دولت وپادگان سنندج تحميل شده
«درپی اين اوضاع آيت اله طالقانی درراس يك هئيت دولتی ازتهران به سنندج اعزام شدوبا نمايند گان
کردستان برای تشكيل شورای 11 نفری شهر، به توا فق رسيدندواوضاع سنندج آرام شد .
13 و 6 فروردين ماه 1358 ص.ص 1و 2و 6 3 روزنامه کيهان واطلاعات 29 اسفند ماه 57 *
هنوز مذاکرات درکردستان ادامه داشت که هنگام جنگ تحميلی به خلق ترکمن صحرا ، صدهانفرکشته و
مجروح شدند. نيروهای ارتش وسپاه پاسداران به شهر گنبد کاووس يورش اوردند ودفاترنيروهای سياسی
ترکمن صحرا را تسخير نمودندودر انجاهم کشتاری خونين راه انداختند .
درتاريخ 31 فروردين ماه 1358 که اين وقايع خونين اذهان عمومی را هنوز مشغول کرده بود، يك جنگ
برادرکشی درشهر نقده ميان کرد واذری روی داد . اين جنگ دراغاز سخنرانی د.عبدالرحمان قاسملو ا ز
ميدان ورزشی به داخل شهر کشيده شد وبيش ازيك هفته ادامه داشت وصدها نفرازطرفين به خاك وخون
غلطليدند . خانه هاومغازه های بسياری به اتش کشده شد . پاسداران ملاحسنی ونيروهای ارتش باتمام قدرت
محلات کردنشين را قتل عام وغارت آردند. به همين جهت عده زيادی از کردها مجبورشدندکه شهر نقده ر ا
ترك کنند . انها ماهها درشهرهای ديگر کردنشين اواره شدند .
راديوتلويزن ومطبوعات مرکز، اخبارمناطق کردستان را برخلاف واقعيات منتشر ميكرد واين بيشتر ا ز
هرچيزملت کردرا نسبت به حكومت موقت ، بدبين تر می کرد. اماباوجوداينها، درادامه ا قدامات سياسی
کردها
روز 22 ارديبهشت ماه 1358 ماموستا شيخ عزالدين حسينی درراس يك هيئت بلند پايه کردستان به »
تهران امداين دعوت ازجانب وزير کشوربرای ديدار وگفتگوبا ايت اله خمينی ومهندس بازرگان ومقامات
درپی اين اقدام سياسی که بسياربجابود وهنوزاجتماع روحانيون کردستان ادامه داشت ، يك جنگ خونين به
مردم کردستان تحميل شد . روز 27 اسفندماه 1357 از پادگان 28 کردستان به شهر سنندج يورش اوردند، که
دههانفرشهيد وصدهانفر مجروح شدند. ستاد ارتش درتهران روزبعد ، مردم سنندج راضدانقلاب خواند
وانهاراتهديدبه شديدترين مجازات کرد . دردومين روزجنگ ماموستاشيخ عزالدين ازطريق راديوسنندج
وآقای صديق کمانگرسخنگوی شورای موقت سنندج درنامه ای « خواهان قطع فوری اين درگيری ها گرديد »
اين درگيری مسلحانه ازطريق صفدری نماينده دولت وپادگان سنندج تحميل شده
«درپی اين اوضاع آيت اله طالقانی درراس يك هئيت دولتی ازتهران به سنندج اعزام شدوبا نمايند گان
کردستان برای تشكيل شورای 11 نفری شهر، به توا فق رسيدندواوضاع سنندج آرام شد .
13 و 6 فروردين ماه 1358 ص.ص 1و 2و 6 3 روزنامه کيهان واطلاعات 29 اسفند ماه 57 *
هنوز مذاکرات درکردستان ادامه داشت که هنگام جنگ تحميلی به خلق ترکمن صحرا ، صدهانفرکشته و
مجروح شدند. نيروهای ارتش وسپاه پاسداران به شهر گنبد کاووس يورش اوردند ودفاترنيروهای سياسی
ترکمن صحرا را تسخير نمودندودر انجاهم کشتاری خونين راه انداختند .
درتاريخ 31 فروردين ماه 1358 که اين وقايع خونين اذهان عمومی را هنوز مشغول کرده بود، يك جنگ
برادرکشی درشهر نقده ميان کرد واذری روی داد . اين جنگ دراغاز سخنرانی د.عبدالرحمان قاسملو ا ز
ميدان ورزشی به داخل شهر کشيده شد وبيش ازيك هفته ادامه داشت وصدها نفرازطرفين به خاك وخون
غلطليدند . خانه هاومغازه های بسياری به اتش کشده شد . پاسداران ملاحسنی ونيروهای ارتش باتمام قدرت
محلات کردنشين را قتل عام وغارت آردند. به همين جهت عده زيادی از کردها مجبورشدندکه شهر نقده ر ا
ترك کنند . انها ماهها درشهرهای ديگر کردنشين اواره شدند .
راديوتلويزن ومطبوعات مرکز، اخبارمناطق کردستان را برخلاف واقعيات منتشر ميكرد واين بيشتر ا ز
هرچيزملت کردرا نسبت به حكومت موقت ، بدبين تر می کرد. اماباوجوداينها، درادامه ا قدامات سياسی
کردها
روز 22 ارديبهشت ماه 1358 ماموستا شيخ عزالدين حسينی درراس يك هيئت بلند پايه کردستان به »
تهران امداين دعوت ازجانب وزير کشوربرای ديدار وگفتگوبا ايت اله خمينی ومهندس بازرگان ومقامات
ديگر حكومتی بعمل امده بود آنها خواستاربرسمیت
شناختن حقوق ملی کردها ونيز حقوق متساوی جامعه اهل تسنن شده بودند. قبلا هيئتی از حزب دمكرات
کردستان به رياست اقای د. قاسملو برای توضيح جنگ برادرکشی درنقده ، درقم با شريعتمداری ديدار کرده
بود . * 5 مصاحبه دکتر قاسملو با روزنامه کيهان 20 اردبهشت 1358 ص. 6
بر خلاف تمام تلاشهای سياسی رهبران ونيروهای مختلف کردستان ، مقامات کشوری يك تبليغات وسيع
جنگ افروزی عصبی عليه خلقهای ايران بويژه کردها ، راه انداختندواخباراستانهای کردنشين را که اکثرا
به وسيله شوراهای منتخب کردها اداره می شدند ، سانسور می کردند.
(روز 22 و 23 تير ماه 58 درهمه شهرهای کردستان تظاهرات ارام وسياسی مردم عليه سياست تشنج
وسانسورو جعل اخبارودروغ پردازيهابرپاشد . اما نيروی سپاه پاسداران وقياده موقت که در شهرمريوان
مستقربودند برروی تظاهرآننده گان اتش گشودندکه به درگيری مسلحانه تمام عيار کشيده شد . تلفات
امروز 23 تيرماه 24 کشته و 40 مجروح بود. تاجائيكه هواپيماهای جنگی نيز بر ای ارعاب مردم به گفته
فرمانده پادگان لشكر 28 کردستان برفراز شهرها به مانور نظامی پرداختند.) * 6 روزنامه کيهان 24 تيرماه
1358 ص. 1و 3
بدنبال اين درگيريها اکثريت مردم مريوان به عنوان اعتراض شهررا ترك آردندکه به کوچ سياسی منطقه
مريوان مشهور است ومورد پشتيبانی مردم شهرهای ديگرقرارگرفت . مردم مريوان بعدازمدتی اواره گی
به شرطی به شهرباز گشتندکه امنيت وحفاظت شهردراختيار نيروهای مردمی ومحلی باشد.* 7 اطلاعيه
دکترشكيبااستاندارکردستان درموردتوافقنامه دولت وشورای شهرمريوان روزنامه کيهان 11 مردادماه 1358 ص. 12
هنوز مسئله بحران مريوان سپری نشده بود که ارتش وپاسداران به سرپرستی چمران مامورسرکوبی مردم
پاوه شدند کردهای ان سامان می خواستند که امور منطقه ازجانب نماينده های خود انها اداره شود ومخالف
مستقر شدن ارتش وپاسداران دراين مناطق بودند.اين خواست مشروع همه مردم منطقه بود .
لازم به ياداوری است روز 12 مردادماه 1358 انتخابات مجلس خبرگان درايران بر گذار شد . اين انتخابات به
غيرازاستان کردستان وهورامانات، درهمه جابصورت ارام برگزارگرديد . بنظرميرسيددرميان کانديداهای
اين مناطق که اقايان محترم ، صارم الدين صادق وزيری ، شيخ جلال حسينی ، يوسف اردلان، بهروز
سليمانی وحسن خليقی و.... ا ز جانب مردم انتخاب شده وبه پارلمان ايران راه يابند و برای پارلمانتارهای
اخوندی دردسری پيدا ميشد .
فرمان يورش خمينی به کردستان
6
روز 27 مردادماه 58 خمينی دريك اعلاميه ناگهانی وجنگ افروزانه به ارتش ايران ، فرمان داد که باتمام
قوای نظامی، توپ وتانك به شهر پاوه يورش کنند. متن اعلاميه چنين است
27 مرداد 58 فرمان امام به عنوان فرمانده کل قوا درباره حوادث پاوه 24 شهررمضان 99 »
ازاطراف ايران گروههای مختلف ارتش وپاسداران ومردم غيرتمند تقاضاکرده اند من دستوربدهم به سوی پاوه رفته، غائله
را ختم کنند . من از انان تشكر می کنم وبدولت وارتش وژاندارمری اخطارميكنم، اگرباتوپهاوتانكهاوقوای مسلح تا 24 ساعت
ديگرحرکت بسوی پاوه نشود، من همه را مسئول ميدانم.
من به عنوان رياست کل قوا برئيس ستاد ارتش دستورميدهم که فورا باتجهيزکامل عازم منطقه شوند وبه تمام پادگانهای
ارتش وژاندامری دستورميدهم که بی انتظار دستورديگروبدون فوت وقت باتمام تجهيزات بسوی پاوه حرکت کنندوبدولت
دستورميدهم وسايل حرکت پاسداران را فورا فراهم کند .
تادستور ثانوی، من مسئول اين کشتاروحشيانه راقوای انتظامی ميدانم ودرصورتيكه تخلف ازاين دستورنمايند با انان عمل
انقلابی ميكنم . مكرر ازمنطقه اطلاع ميدهند که دولت و ارتش کاری انجام نداده اند . من اگرتا 24 ساعت ديگرعمل مثبتانجام نگيرد، سران ارتش وژاندارمری را مسئول می دانم . والسلام
8 روزنامه های کيهان واطلاعات و...ص.ص 1و 2 شنبه 27 مردادماه 1358 شماره *« روح اله الموسوی الخمينی 27 مرداد 58
ويژه. اين متن دقيق اعلاميه خمينی است که درا ن روزمنتشر کرد .
چه کسانی به گفته خمينی ازاوتقاضا کرده بودندکه فورابه عنوان فرمانده کل قوا اين فرمان راصادرکند!!
انهم به منطقه کوهستانی پاوه که مردم ان سامان به خاطر ظلم وستم حكومت های گذشته ، هماهنگ ومتحد و
يكپارچه شده بودند که ازحقوق خوددفاع کنند . اين گروههای مختلف غير ازنزديكا نش ازقبيل چمرا ن
وابوشريف سرکوبگر که درگردنه کوهستانی پلنگان در محاصره پيشمرگان قهرمان قرار گرفته بودند ، کسی
ديگر نبودند .اين تنها يك درو غ وحيله اخوندهای ارتجاعی بود . زيراانها ازهمان ماههای اوايل انقلاب
نميخواستند مسئله ازادی ومردم سالاری وحقوق خلقهای ايران را قبول کنند . ماموستا شيخ عزالدين حسينی
وجمعيت کردهای مقيم تهران، شورای هماهنگی جمعيتهای کردستان ، حزب دمكرات کردستان وکانون
وکلای ايران وبسياری از نيروهای سياسی قبلا هشدار داده بودند که دخالت نظامی در کردستان ، موجب قتل
عام مردم ان سامان خواهدشدومردم کردستان هميشه خواهان راه حل سياسی هستند .
ملاقات نمايندگان ا نتخابی مجلس خبرگان درقم باخمينی
بعد ازاين فرمان جنگ افروزانه، عصرروز 27 مردادماه نمايند گان مجلس خبرگان شامل 74 نفر درقم با
اقای خمينی ملاقات کردند. خمينی شروع به سخنرانی م یکند. اودرگفتار جاهلانه اش همه پرنسيبهای اخلاقی
ودينی را بعنوان يك روحانی که با نمايند گان مجلس سخن می گويدزير پاگذاشته وسخنا نش رامتوجه اوضاع
کردستان می سازد .!!اين بخشی از سخنرانی خمينی است .
مرزها را ازاد کردند، قلمهارا ازاد کردند، گفتار را ازاد کردند، احزاب را ازاد کردند، به خيال اينكه اينها يك مردمی هستند .... ....»
اينها خرابكارند، ديگربا اين اشخاص نمی شود با ملايمت رفتار کرد.... اينها يك جمعيت خرابكار هستند يك جمعيت فاسد هستند .
7
اينها رامانمی توانيم که بگذاريم که هرکاری که دلشان می خواهد بكنند. حالاهم اعتراض کرده اند که خود شماها داريد اين کارهاراميكنيد . نظيرانهاکه پريروز وچندروز پيش ان خرابكاری راکردند... خودشان ايجاد غائله ميكنند بعد گردن مردم
ميگذارند . حالا هم درروزنامه هاديدم که انها عزالدين حسينی فاسد وهمين قاسملو فاسد که لابد اينجا نيست می گويند که خود
پاسدارهاکه امدند مردم را به اين وضع دراوردند . درصورتيكه سر پاسدارها را بريدند، بچه ها را چه ها که نكردند . يكچنينمردمی هستند ... با اينها بايد باشدت رفتار کردوبا شدت رفتار می کنيم
(علاقمندان می توانند متن کامل اين سخنرانی را آه درروزنامه های روز 28 مردادماه چاپ شده است ، بخوانند ) * 9 روزنام
( 17 اوت 1979 ) 28 مردادماه 1358 آيهان واطلاعات ص .ص . 1 و 2
سخنرانی امروز اخوند خمينی ساعت 20 از راديوتلويزيون سراسری کشورپخش گرديدکه باعث خشم
عمومی مردم شهرهاو روستاهای کردستان گرديد. درهمان ساعات پخش سخنرانی راديو های دولتی به
تبليغات عليه ماموستاشيخ عزالدين حسينی وپيشمرگان کردستان که ازارمانهای خلق کرد دفاع می
کردندونيزحزب دمكرات کردستان و سازمانهای سياسی ديگر که مدافع حق تعيين سرنوشت کردها بودند ،
پرداختند .
درهمين هنگام ، که بعدازافطارشب رمضان بود مردم شهرهاوروستاهای کردستان به خيابانهاوکوچ هها
امدندوعليه دشنامهای خمينی و سرا ن ديگرحكومتی تظاهرات سراسری راه انداختند . انها شعارهايی به
طرفداری از ماموستا شيخ عزالدين و پيشمرگان و نيروهای سياسی کردستان سردادندوتبليغات خمينی ودولت
موقت رادروغ محض خواندند .
به دنبال اين تظاهرات ه دربسياری ازشهرهاوروستاهاتانيمه شب ادامه داشت ، بازهم ماموستاشيخ عزالدين
مردم شهرهارابه ارامش دعوت نمود . امابعدازاين تحريكات جنگ افروزانه عليه مردم کردستان، نيروهای
سرکوبگر ، ساعت 2 و 40 دقيقه بامداد ، روز 28 مردادماه 11 نفرازجوانان شهرپاوه رابدون هيچ محاکمه ای
تيرباران واعدام کردند. تصوير اين اعدامهادراثرهوشياری روزنامه نگاران درمطبوعات داخلی وخارجی
18 اوت 1979 ) ص.ص . 1و 2 و 3 .. درساعات ) انروزها ثبت گرديد. * 10 روزنامه اطلاعات وکيهان 28 مردادماه 1358
نيمه شب ، هواپيماهای جنگی بدون هيج بهانه ای برفرازشهرهای کردستان پروازکرده و بويژه دراسمان
شهرسنندج به مانورنظامی وشكستن ديوار صوتی پرداختند . امروزظهرخمينی ديوانه واربازهم در يك
اطلاعيه فرمان دادکه نيروهای ارتشی برای نجات زنان کردبه سنندج يورش بياورند ، که استاندار کردستان
د. شكيبا فورا وبعدها مهندس بازرگان وداريوش فروهر انرا تكذيب کردند. خمينی دراعلاميه اش می نويسد
بدون فوت وقت به سنندج برويد . کليه نيروهاوقوای نظامی به اين دستورتوجه فرمايند : »
الساعه خبررسيد که در سنندج ، ارتشی هاوسازمانهای انانرامحاصره کرده اند واگر تانيم ساعت ديگرکمك نرسند ، اسلحه
ها را می برند وازمسجد سنندج بما خبر داده اند که حزب دمكرات ، زنهای مارا به گروگان برده اند . اکيدابه کليه قوای
انتظامی دستورمی دهم که به پادگانهای مراکزابلاغ کنند که به قدرکافی بطرف سنندج حرکت کنند و باشدت اشرار را
سرکوب نمايند . پاسداران انقلاب درهرمحلی هستند به مقدار کافی بطرف سنندج وتمام کردستان با پل هوايی بسيج شوند
وباتمام شدت اشرار را سرکوب نمايند .
تاخيرولوبقدريك ساعت تخلف از وظيفه وبشدت تعقيب ميشودازملت ايران ميخواهم که مراقب باشند هر يك از مامورن تخلف
کردند فورا اطلاع دهند . من انتظار دارم که تانيم ساع ت ديگر ازقوای انتظامی بمن خبر بسيج عمومی برسد.
11 روزنامه کيهان 29 مرداد ماه 1358 ص. 3 *« والسلام روح اله موسوی الخمينی 28 مردادماه 1358
فرمان خمينی عليه خلق ما درکردستان حتی ازديدگاه بعضی ازمسئولان حكومتی انزمان هم يك اقدام منفی و
خودسرانه واشوبگرانه بودوبدون هيچ مشورتی با اگاهان دولتی در امور کردستان صورت گرفت .
درمورد شايعه ربودن زنان سنندج ، خبر گزاری رسمی پارس از سنندج اعلام کردکه ربودن زنان سنندج
بهيچ وجه صحت ندارد واز سوی مسجد جامع سنندج دراين مورد تكذيب شده است.... ازسوی ديگر حزب
دمكرات درسنندج چنين نيرويی را نداشته است که گروگانگيری کند . ان هم در مسجد سنندج .
د.شكيبااستاندارکردستان گفت : امروزوضع سنندج ارام است چرادراين مورد ازمن سئوال نكرده ايد
.؟ اقای داريوش فروهرهم بعداز تلگرام اعتراض اميز ماموستاشيخ عزالدين عليه اين جنگ
افروزی، به خودجسارت دادکه بگويدبه امام اخبارجعل ودروغ رسيده است !!!.
1358 فرمان اعدام دستجمعی ودستگيری عمومی درکردستان
اقای شريعتمداری ، جبهه ملی ، کانون وکلای ايران وجمعيت کردهای مرکزوجبهه دمكراتيك ملی
خواستارقطع فوری جنگ کردستان و مذاکرات بانمايندگان کرد شدند . اماهيات حاکمه جنگ افروزباين
اقدامات ونظرات سياسی هيچگونه توجهی ننمود. درمقابل اين بسيج عمومی وسراسری مردم کردستان
وپيشمرگانش به همراه همه نيروهای سياسی موجود درکردستان علير غم هيچگونه امادگی وتجربه کام ل
نظامی ، تصميم به يك مقاومت قهرمانانه عادلانه گرفتند واقدام به کنترل وبازديدبسياری ازجاده های اصلی
وفرعی شهروروستادراستانهای کردنشين کردند . ملت کرد ، اين جنگ تحميلی ناخواسته رابه هيچ عنوان
نمی خواست ودرمقابل ان ا ز يك اتحاد وهمبستگی برادرانه درهمه کردستان برخوردار شد وباروحيه انقلابی
عليرغم همه تلاشهای تفرقه اندازی نيروهای سرکوبگرواشغالگرکه از مناطق خارج ازکردستان بسيج شده
بودند ، به پشتيبانی از پيشمرگه های قهرمان پرداختندوازامروز بمدت 3 ماه جنبش مقاومت انقلابی مردم
وانتفاضه عمومی وپرخروش درکردستان شكل گرفت. تااينكه در تاريخ 26 ابانماه 1358 خمينی عاجزانه
اعلامي های صادر کرد وخواستار مذاکره با همان رهبران دينی وسياسی وملی شد که به انها پرخاش وتوهين
کرده بود .
ازطرف ديگرلشكرهای ارتش وپاسداران وبسيج عمومی ازمناطق مختلف ايران ازطريق هواو زمين به
استان کردستان وشهرهای ديگريورش اوردند. دولت موقت هم بصورت رسمی از داوطلبان شيعه دعوت
کرد که درسرکوبی مردم کردستان شرکت کنند. نيروهای مسلح هنگام يورش کورکورانه به هرجايی
2 تيراندازی می کردند. انهاحتی بسوی سنگ ودرختان ودروازه های مردم و...گلوله باران آردند . روز 8
مردادماه ازطرف خمينی ، خلخالی بعنوان حاکم وقاضی برای قتل عام دسته جمعی به کردستان اعزام
شدوشروع به اعدامهای جنايتكارانه کردها نمودوکردستان را باهواپيماهای جنگی وهلی آوپترهای کبری
بمباران کردند .
همزمان با اين تهاجم سراسری به کردستان ، روز 29 مردادماه اذری قمی درتهران، توقيف 22 روزنامه
ديگر را صادرکرد. ازسوی ديگربه گزارش خبرگزاری فرانسه کردهای مقيم المان وسوئدبه عنوان اعتراض
به دخالت ارتش درکردستان درسفارتخانه های انكشورهابه تحصن واعتراض پرداختند * 12 روزنامه های
19 و 20 اوت 1979 کيهان واطلاعات 28 و 29 مردادماه 1358
دستگاههای تبليغاتی ، بويژه روزنامه های اطلاعات وکيهان وبامدادامروز و...گزارشات ومطالبشان را در
شناختن حقوق ملی کردها ونيز حقوق متساوی جامعه اهل تسنن شده بودند. قبلا هيئتی از حزب دمكرات
کردستان به رياست اقای د. قاسملو برای توضيح جنگ برادرکشی درنقده ، درقم با شريعتمداری ديدار کرده
بود . * 5 مصاحبه دکتر قاسملو با روزنامه کيهان 20 اردبهشت 1358 ص. 6
بر خلاف تمام تلاشهای سياسی رهبران ونيروهای مختلف کردستان ، مقامات کشوری يك تبليغات وسيع
جنگ افروزی عصبی عليه خلقهای ايران بويژه کردها ، راه انداختندواخباراستانهای کردنشين را که اکثرا
به وسيله شوراهای منتخب کردها اداره می شدند ، سانسور می کردند.
(روز 22 و 23 تير ماه 58 درهمه شهرهای کردستان تظاهرات ارام وسياسی مردم عليه سياست تشنج
وسانسورو جعل اخبارودروغ پردازيهابرپاشد . اما نيروی سپاه پاسداران وقياده موقت که در شهرمريوان
مستقربودند برروی تظاهرآننده گان اتش گشودندکه به درگيری مسلحانه تمام عيار کشيده شد . تلفات
امروز 23 تيرماه 24 کشته و 40 مجروح بود. تاجائيكه هواپيماهای جنگی نيز بر ای ارعاب مردم به گفته
فرمانده پادگان لشكر 28 کردستان برفراز شهرها به مانور نظامی پرداختند.) * 6 روزنامه کيهان 24 تيرماه
1358 ص. 1و 3
بدنبال اين درگيريها اکثريت مردم مريوان به عنوان اعتراض شهررا ترك آردندکه به کوچ سياسی منطقه
مريوان مشهور است ومورد پشتيبانی مردم شهرهای ديگرقرارگرفت . مردم مريوان بعدازمدتی اواره گی
به شرطی به شهرباز گشتندکه امنيت وحفاظت شهردراختيار نيروهای مردمی ومحلی باشد.* 7 اطلاعيه
دکترشكيبااستاندارکردستان درموردتوافقنامه دولت وشورای شهرمريوان روزنامه کيهان 11 مردادماه 1358 ص. 12
هنوز مسئله بحران مريوان سپری نشده بود که ارتش وپاسداران به سرپرستی چمران مامورسرکوبی مردم
پاوه شدند کردهای ان سامان می خواستند که امور منطقه ازجانب نماينده های خود انها اداره شود ومخالف
مستقر شدن ارتش وپاسداران دراين مناطق بودند.اين خواست مشروع همه مردم منطقه بود .
لازم به ياداوری است روز 12 مردادماه 1358 انتخابات مجلس خبرگان درايران بر گذار شد . اين انتخابات به
غيرازاستان کردستان وهورامانات، درهمه جابصورت ارام برگزارگرديد . بنظرميرسيددرميان کانديداهای
اين مناطق که اقايان محترم ، صارم الدين صادق وزيری ، شيخ جلال حسينی ، يوسف اردلان، بهروز
سليمانی وحسن خليقی و.... ا ز جانب مردم انتخاب شده وبه پارلمان ايران راه يابند و برای پارلمانتارهای
اخوندی دردسری پيدا ميشد .
فرمان يورش خمينی به کردستان
6
روز 27 مردادماه 58 خمينی دريك اعلاميه ناگهانی وجنگ افروزانه به ارتش ايران ، فرمان داد که باتمام
قوای نظامی، توپ وتانك به شهر پاوه يورش کنند. متن اعلاميه چنين است
27 مرداد 58 فرمان امام به عنوان فرمانده کل قوا درباره حوادث پاوه 24 شهررمضان 99 »
ازاطراف ايران گروههای مختلف ارتش وپاسداران ومردم غيرتمند تقاضاکرده اند من دستوربدهم به سوی پاوه رفته، غائله
را ختم کنند . من از انان تشكر می کنم وبدولت وارتش وژاندارمری اخطارميكنم، اگرباتوپهاوتانكهاوقوای مسلح تا 24 ساعت
ديگرحرکت بسوی پاوه نشود، من همه را مسئول ميدانم.
من به عنوان رياست کل قوا برئيس ستاد ارتش دستورميدهم که فورا باتجهيزکامل عازم منطقه شوند وبه تمام پادگانهای
ارتش وژاندامری دستورميدهم که بی انتظار دستورديگروبدون فوت وقت باتمام تجهيزات بسوی پاوه حرکت کنندوبدولت
دستورميدهم وسايل حرکت پاسداران را فورا فراهم کند .
تادستور ثانوی، من مسئول اين کشتاروحشيانه راقوای انتظامی ميدانم ودرصورتيكه تخلف ازاين دستورنمايند با انان عمل
انقلابی ميكنم . مكرر ازمنطقه اطلاع ميدهند که دولت و ارتش کاری انجام نداده اند . من اگرتا 24 ساعت ديگرعمل مثبتانجام نگيرد، سران ارتش وژاندارمری را مسئول می دانم . والسلام
8 روزنامه های کيهان واطلاعات و...ص.ص 1و 2 شنبه 27 مردادماه 1358 شماره *« روح اله الموسوی الخمينی 27 مرداد 58
ويژه. اين متن دقيق اعلاميه خمينی است که درا ن روزمنتشر کرد .
چه کسانی به گفته خمينی ازاوتقاضا کرده بودندکه فورابه عنوان فرمانده کل قوا اين فرمان راصادرکند!!
انهم به منطقه کوهستانی پاوه که مردم ان سامان به خاطر ظلم وستم حكومت های گذشته ، هماهنگ ومتحد و
يكپارچه شده بودند که ازحقوق خوددفاع کنند . اين گروههای مختلف غير ازنزديكا نش ازقبيل چمرا ن
وابوشريف سرکوبگر که درگردنه کوهستانی پلنگان در محاصره پيشمرگان قهرمان قرار گرفته بودند ، کسی
ديگر نبودند .اين تنها يك درو غ وحيله اخوندهای ارتجاعی بود . زيراانها ازهمان ماههای اوايل انقلاب
نميخواستند مسئله ازادی ومردم سالاری وحقوق خلقهای ايران را قبول کنند . ماموستا شيخ عزالدين حسينی
وجمعيت کردهای مقيم تهران، شورای هماهنگی جمعيتهای کردستان ، حزب دمكرات کردستان وکانون
وکلای ايران وبسياری از نيروهای سياسی قبلا هشدار داده بودند که دخالت نظامی در کردستان ، موجب قتل
عام مردم ان سامان خواهدشدومردم کردستان هميشه خواهان راه حل سياسی هستند .
ملاقات نمايندگان ا نتخابی مجلس خبرگان درقم باخمينی
بعد ازاين فرمان جنگ افروزانه، عصرروز 27 مردادماه نمايند گان مجلس خبرگان شامل 74 نفر درقم با
اقای خمينی ملاقات کردند. خمينی شروع به سخنرانی م یکند. اودرگفتار جاهلانه اش همه پرنسيبهای اخلاقی
ودينی را بعنوان يك روحانی که با نمايند گان مجلس سخن می گويدزير پاگذاشته وسخنا نش رامتوجه اوضاع
کردستان می سازد .!!اين بخشی از سخنرانی خمينی است .
مرزها را ازاد کردند، قلمهارا ازاد کردند، گفتار را ازاد کردند، احزاب را ازاد کردند، به خيال اينكه اينها يك مردمی هستند .... ....»
اينها خرابكارند، ديگربا اين اشخاص نمی شود با ملايمت رفتار کرد.... اينها يك جمعيت خرابكار هستند يك جمعيت فاسد هستند .
7
اينها رامانمی توانيم که بگذاريم که هرکاری که دلشان می خواهد بكنند. حالاهم اعتراض کرده اند که خود شماها داريد اين کارهاراميكنيد . نظيرانهاکه پريروز وچندروز پيش ان خرابكاری راکردند... خودشان ايجاد غائله ميكنند بعد گردن مردم
ميگذارند . حالا هم درروزنامه هاديدم که انها عزالدين حسينی فاسد وهمين قاسملو فاسد که لابد اينجا نيست می گويند که خود
پاسدارهاکه امدند مردم را به اين وضع دراوردند . درصورتيكه سر پاسدارها را بريدند، بچه ها را چه ها که نكردند . يكچنينمردمی هستند ... با اينها بايد باشدت رفتار کردوبا شدت رفتار می کنيم
(علاقمندان می توانند متن کامل اين سخنرانی را آه درروزنامه های روز 28 مردادماه چاپ شده است ، بخوانند ) * 9 روزنام
( 17 اوت 1979 ) 28 مردادماه 1358 آيهان واطلاعات ص .ص . 1 و 2
سخنرانی امروز اخوند خمينی ساعت 20 از راديوتلويزيون سراسری کشورپخش گرديدکه باعث خشم
عمومی مردم شهرهاو روستاهای کردستان گرديد. درهمان ساعات پخش سخنرانی راديو های دولتی به
تبليغات عليه ماموستاشيخ عزالدين حسينی وپيشمرگان کردستان که ازارمانهای خلق کرد دفاع می
کردندونيزحزب دمكرات کردستان و سازمانهای سياسی ديگر که مدافع حق تعيين سرنوشت کردها بودند ،
پرداختند .
درهمين هنگام ، که بعدازافطارشب رمضان بود مردم شهرهاوروستاهای کردستان به خيابانهاوکوچ هها
امدندوعليه دشنامهای خمينی و سرا ن ديگرحكومتی تظاهرات سراسری راه انداختند . انها شعارهايی به
طرفداری از ماموستا شيخ عزالدين و پيشمرگان و نيروهای سياسی کردستان سردادندوتبليغات خمينی ودولت
موقت رادروغ محض خواندند .
به دنبال اين تظاهرات ه دربسياری ازشهرهاوروستاهاتانيمه شب ادامه داشت ، بازهم ماموستاشيخ عزالدين
مردم شهرهارابه ارامش دعوت نمود . امابعدازاين تحريكات جنگ افروزانه عليه مردم کردستان، نيروهای
سرکوبگر ، ساعت 2 و 40 دقيقه بامداد ، روز 28 مردادماه 11 نفرازجوانان شهرپاوه رابدون هيچ محاکمه ای
تيرباران واعدام کردند. تصوير اين اعدامهادراثرهوشياری روزنامه نگاران درمطبوعات داخلی وخارجی
18 اوت 1979 ) ص.ص . 1و 2 و 3 .. درساعات ) انروزها ثبت گرديد. * 10 روزنامه اطلاعات وکيهان 28 مردادماه 1358
نيمه شب ، هواپيماهای جنگی بدون هيج بهانه ای برفرازشهرهای کردستان پروازکرده و بويژه دراسمان
شهرسنندج به مانورنظامی وشكستن ديوار صوتی پرداختند . امروزظهرخمينی ديوانه واربازهم در يك
اطلاعيه فرمان دادکه نيروهای ارتشی برای نجات زنان کردبه سنندج يورش بياورند ، که استاندار کردستان
د. شكيبا فورا وبعدها مهندس بازرگان وداريوش فروهر انرا تكذيب کردند. خمينی دراعلاميه اش می نويسد
بدون فوت وقت به سنندج برويد . کليه نيروهاوقوای نظامی به اين دستورتوجه فرمايند : »
الساعه خبررسيد که در سنندج ، ارتشی هاوسازمانهای انانرامحاصره کرده اند واگر تانيم ساعت ديگرکمك نرسند ، اسلحه
ها را می برند وازمسجد سنندج بما خبر داده اند که حزب دمكرات ، زنهای مارا به گروگان برده اند . اکيدابه کليه قوای
انتظامی دستورمی دهم که به پادگانهای مراکزابلاغ کنند که به قدرکافی بطرف سنندج حرکت کنند و باشدت اشرار را
سرکوب نمايند . پاسداران انقلاب درهرمحلی هستند به مقدار کافی بطرف سنندج وتمام کردستان با پل هوايی بسيج شوند
وباتمام شدت اشرار را سرکوب نمايند .
تاخيرولوبقدريك ساعت تخلف از وظيفه وبشدت تعقيب ميشودازملت ايران ميخواهم که مراقب باشند هر يك از مامورن تخلف
کردند فورا اطلاع دهند . من انتظار دارم که تانيم ساع ت ديگر ازقوای انتظامی بمن خبر بسيج عمومی برسد.
11 روزنامه کيهان 29 مرداد ماه 1358 ص. 3 *« والسلام روح اله موسوی الخمينی 28 مردادماه 1358
فرمان خمينی عليه خلق ما درکردستان حتی ازديدگاه بعضی ازمسئولان حكومتی انزمان هم يك اقدام منفی و
خودسرانه واشوبگرانه بودوبدون هيچ مشورتی با اگاهان دولتی در امور کردستان صورت گرفت .
درمورد شايعه ربودن زنان سنندج ، خبر گزاری رسمی پارس از سنندج اعلام کردکه ربودن زنان سنندج
بهيچ وجه صحت ندارد واز سوی مسجد جامع سنندج دراين مورد تكذيب شده است.... ازسوی ديگر حزب
دمكرات درسنندج چنين نيرويی را نداشته است که گروگانگيری کند . ان هم در مسجد سنندج .
د.شكيبااستاندارکردستان گفت : امروزوضع سنندج ارام است چرادراين مورد ازمن سئوال نكرده ايد
.؟ اقای داريوش فروهرهم بعداز تلگرام اعتراض اميز ماموستاشيخ عزالدين عليه اين جنگ
افروزی، به خودجسارت دادکه بگويدبه امام اخبارجعل ودروغ رسيده است !!!.
1358 فرمان اعدام دستجمعی ودستگيری عمومی درکردستان
اقای شريعتمداری ، جبهه ملی ، کانون وکلای ايران وجمعيت کردهای مرکزوجبهه دمكراتيك ملی
خواستارقطع فوری جنگ کردستان و مذاکرات بانمايندگان کرد شدند . اماهيات حاکمه جنگ افروزباين
اقدامات ونظرات سياسی هيچگونه توجهی ننمود. درمقابل اين بسيج عمومی وسراسری مردم کردستان
وپيشمرگانش به همراه همه نيروهای سياسی موجود درکردستان علير غم هيچگونه امادگی وتجربه کام ل
نظامی ، تصميم به يك مقاومت قهرمانانه عادلانه گرفتند واقدام به کنترل وبازديدبسياری ازجاده های اصلی
وفرعی شهروروستادراستانهای کردنشين کردند . ملت کرد ، اين جنگ تحميلی ناخواسته رابه هيچ عنوان
نمی خواست ودرمقابل ان ا ز يك اتحاد وهمبستگی برادرانه درهمه کردستان برخوردار شد وباروحيه انقلابی
عليرغم همه تلاشهای تفرقه اندازی نيروهای سرکوبگرواشغالگرکه از مناطق خارج ازکردستان بسيج شده
بودند ، به پشتيبانی از پيشمرگه های قهرمان پرداختندوازامروز بمدت 3 ماه جنبش مقاومت انقلابی مردم
وانتفاضه عمومی وپرخروش درکردستان شكل گرفت. تااينكه در تاريخ 26 ابانماه 1358 خمينی عاجزانه
اعلامي های صادر کرد وخواستار مذاکره با همان رهبران دينی وسياسی وملی شد که به انها پرخاش وتوهين
کرده بود .
ازطرف ديگرلشكرهای ارتش وپاسداران وبسيج عمومی ازمناطق مختلف ايران ازطريق هواو زمين به
استان کردستان وشهرهای ديگريورش اوردند. دولت موقت هم بصورت رسمی از داوطلبان شيعه دعوت
کرد که درسرکوبی مردم کردستان شرکت کنند. نيروهای مسلح هنگام يورش کورکورانه به هرجايی
2 تيراندازی می کردند. انهاحتی بسوی سنگ ودرختان ودروازه های مردم و...گلوله باران آردند . روز 8
مردادماه ازطرف خمينی ، خلخالی بعنوان حاکم وقاضی برای قتل عام دسته جمعی به کردستان اعزام
شدوشروع به اعدامهای جنايتكارانه کردها نمودوکردستان را باهواپيماهای جنگی وهلی آوپترهای کبری
بمباران کردند .
همزمان با اين تهاجم سراسری به کردستان ، روز 29 مردادماه اذری قمی درتهران، توقيف 22 روزنامه
ديگر را صادرکرد. ازسوی ديگربه گزارش خبرگزاری فرانسه کردهای مقيم المان وسوئدبه عنوان اعتراض
به دخالت ارتش درکردستان درسفارتخانه های انكشورهابه تحصن واعتراض پرداختند * 12 روزنامه های
19 و 20 اوت 1979 کيهان واطلاعات 28 و 29 مردادماه 1358
دستگاههای تبليغاتی ، بويژه روزنامه های اطلاعات وکيهان وبامدادامروز و...گزارشات ومطالبشان را در
موردکردستان بدين شيوه پخش ميكردند غائله پاوه
پايان يافت . 60 پاسدارشهيدوبيش از 300 مهاجم کشته شدند. مرزهابه روی مهاجمان فراری بسته شد . امنيت
به کردستان بازگشت وهواپيماها ديشب ديوارصوتی شهرسنندج را شكستند. ايت اله منتظری گفت :
حوادث کردستان عكس العمل شكست امپرياليسم وصهيونيسم است . مردم سراسرکشورامادگی خود را برای
سرکوب اشراردرکردستان اعلام کردند . خلخالی به فرمان امام به کردستان اعزام شد . خبرگزاری
پارس خبردروغ شايعه ربودن زنان در سنندج راتكذيب کرد . امام : سرکردگان خائن را دستگيرکنید
13 روزنامه های کيهان واطلاعات 28 و 29 مردادماه 1358 ص.ص.اول 19 و 20 اوت 79 *«.
اين بخشی از تبليغات سران حكومت جمهوری اسلامی ايران بود که عليه مردم کردستان در انزمان تبليغ ميكردند
اما برای طرف مقابل يعنی رهبران کردکه جنبش مقاومت خلق کردرا شكل داده ، راههای انعكاس اخبار
کردستان تنها به صورت محدود انهم ازطريق روزنامه ها وخبرنگارانی که اين جنگ وسرکوب وخونريزی
وحشتناك را مردود دانسته وازان دفاع وپشتيبانی کرده وبويژه اخبار دروغين را نفرين ونكوهش می کردند .
ا شغال شهرسنندج
1358 ش . نيروهای ارتشی وپاسداران وبسيج بعدازدرگيريهايی در مناطق مختلف شهرسنندج .5. امروز 29
توانستندکه محلهای مختلفی ازشهررا به تصرف خوددراورند . انها عده بيشماری ازمردم وجوانان را
دستگيرميكنند. ازطرف ديگراقای احمدمفتی زاده طی اطلاعيه ای که منتشرکردازامدن نيروهای اشغالگرنظامی
پشتيبانی ميكند وعهدوپيمان خودرا با اقای خمينی تازه ميكننداين درحالی است که هموطنان کردوجامعه اهل تسنن
موردکينه وغضب اخوند پيرش قرارگرفته اند . سالهای بعداوهم به سزای پاداش نيت واعمال صالحانه اش
گرفتارشدودرسلولهای زندان فرسوده شد.!
تيرباران دسته جمعی 7 نفری در کردستانبارديگر 7 تن ازمردان شهرپاوه بدون محاکمه درمحوطه زندان دزل ابادبه نامهای،
حاجی افراسياب، عبدالوهاب ملك شاهی، عمادالدين ناصری، عبدالكريم کريمی ، محمد نقشبندی،
11
21 اوت ) عزيزمراد ، مراد ذوالفقاری ، تيرباران شدند. * 14 روزنامه کيهان 30 مردادماه 1358 ص.ص. 1و 3
1979 ) تيرباران 9 نفر ديگر درشهرپاوه
روزنامه کيهان چاپ دوم روز 30 مردادماه درصفحه دوم بازهم خبر 9 نفر ديگر ازتيرباران شده گان پاوه
راکه درساعت 6 بامدادبه اصطلاح درمحل کشته شدن پاسداران، به فرمان خلخالی که از طرف اقای
خمينی فرستاده شده، به چاپ رسانده است.اسامی انها عبارتنداز : بهمن عزتی،ابوقاسم سرداری ، حامد
امينی ، عباس کريمی ، عبداله زارعی، محمد حيدری، علی شهباز ، بهادين شيرين ، حبيب چراغی، فيض
الدين ضيائ ی . انها افراد زخمی را بدون هيچ رحم وشفقتی تيرباران می آنند . خلخالی جنايتكار،
هماننداويسی جلادشاه درکردستان کشتارگاه برپاميكند.
امروز 30 مردادماه درگيريهای شديدی دربخش جنوبی استان کردستان ونيزدرجبهه درياچه اروميه
روی داد.
اين درگيريهابويژه به گزارش خبرنگارکيهان دراطراف شهرهای بيجار ومياندواب واروميه
وکرمانشاه روی داده است که دران ازتلفات 14 پاسدارو 75 مهاجم يعنی کردها خبرداده اند. هدف
نيروهای حكومتی ازاين تهاجمات تسخير شهرهای سقز ومهابادوبانه بودکه نيروهای پيشمرگ درانجا
( سازماندهی شده بودند . . (مقاومت وجنگ 5 روزه درشهرسقز) (2
پايان يافت . 60 پاسدارشهيدوبيش از 300 مهاجم کشته شدند. مرزهابه روی مهاجمان فراری بسته شد . امنيت
به کردستان بازگشت وهواپيماها ديشب ديوارصوتی شهرسنندج را شكستند. ايت اله منتظری گفت :
حوادث کردستان عكس العمل شكست امپرياليسم وصهيونيسم است . مردم سراسرکشورامادگی خود را برای
سرکوب اشراردرکردستان اعلام کردند . خلخالی به فرمان امام به کردستان اعزام شد . خبرگزاری
پارس خبردروغ شايعه ربودن زنان در سنندج راتكذيب کرد . امام : سرکردگان خائن را دستگيرکنید
13 روزنامه های کيهان واطلاعات 28 و 29 مردادماه 1358 ص.ص.اول 19 و 20 اوت 79 *«.
اين بخشی از تبليغات سران حكومت جمهوری اسلامی ايران بود که عليه مردم کردستان در انزمان تبليغ ميكردند
اما برای طرف مقابل يعنی رهبران کردکه جنبش مقاومت خلق کردرا شكل داده ، راههای انعكاس اخبار
کردستان تنها به صورت محدود انهم ازطريق روزنامه ها وخبرنگارانی که اين جنگ وسرکوب وخونريزی
وحشتناك را مردود دانسته وازان دفاع وپشتيبانی کرده وبويژه اخبار دروغين را نفرين ونكوهش می کردند .
ا شغال شهرسنندج
1358 ش . نيروهای ارتشی وپاسداران وبسيج بعدازدرگيريهايی در مناطق مختلف شهرسنندج .5. امروز 29
توانستندکه محلهای مختلفی ازشهررا به تصرف خوددراورند . انها عده بيشماری ازمردم وجوانان را
دستگيرميكنند. ازطرف ديگراقای احمدمفتی زاده طی اطلاعيه ای که منتشرکردازامدن نيروهای اشغالگرنظامی
پشتيبانی ميكند وعهدوپيمان خودرا با اقای خمينی تازه ميكننداين درحالی است که هموطنان کردوجامعه اهل تسنن
موردکينه وغضب اخوند پيرش قرارگرفته اند . سالهای بعداوهم به سزای پاداش نيت واعمال صالحانه اش
گرفتارشدودرسلولهای زندان فرسوده شد.!
تيرباران دسته جمعی 7 نفری در کردستانبارديگر 7 تن ازمردان شهرپاوه بدون محاکمه درمحوطه زندان دزل ابادبه نامهای،
حاجی افراسياب، عبدالوهاب ملك شاهی، عمادالدين ناصری، عبدالكريم کريمی ، محمد نقشبندی،
11
21 اوت ) عزيزمراد ، مراد ذوالفقاری ، تيرباران شدند. * 14 روزنامه کيهان 30 مردادماه 1358 ص.ص. 1و 3
1979 ) تيرباران 9 نفر ديگر درشهرپاوه
روزنامه کيهان چاپ دوم روز 30 مردادماه درصفحه دوم بازهم خبر 9 نفر ديگر ازتيرباران شده گان پاوه
راکه درساعت 6 بامدادبه اصطلاح درمحل کشته شدن پاسداران، به فرمان خلخالی که از طرف اقای
خمينی فرستاده شده، به چاپ رسانده است.اسامی انها عبارتنداز : بهمن عزتی،ابوقاسم سرداری ، حامد
امينی ، عباس کريمی ، عبداله زارعی، محمد حيدری، علی شهباز ، بهادين شيرين ، حبيب چراغی، فيض
الدين ضيائ ی . انها افراد زخمی را بدون هيچ رحم وشفقتی تيرباران می آنند . خلخالی جنايتكار،
هماننداويسی جلادشاه درکردستان کشتارگاه برپاميكند.
امروز 30 مردادماه درگيريهای شديدی دربخش جنوبی استان کردستان ونيزدرجبهه درياچه اروميه
روی داد.
اين درگيريهابويژه به گزارش خبرنگارکيهان دراطراف شهرهای بيجار ومياندواب واروميه
وکرمانشاه روی داده است که دران ازتلفات 14 پاسدارو 75 مهاجم يعنی کردها خبرداده اند. هدف
نيروهای حكومتی ازاين تهاجمات تسخير شهرهای سقز ومهابادوبانه بودکه نيروهای پيشمرگ درانجا
( سازماندهی شده بودند . . (مقاومت وجنگ 5 روزه درشهرسقز) (2
همانطور که در بالا (بخش نخست مقاله) بدان اشاره نموديم, پس از انقلاب اسلامي, رژيم ايران همانند ديگر دولتـ ملتهاي منطقه با طرح نهضت فرهنگي, در پي تسلط بر خلقهاي ايراني و سلب قابليت مقاومت و مخالفت از آنان برآمد. اما با توجه به اينکه ايده نهضت فرهنگي موثر واقع نشد, دولت ايران با بکارگيري ترفندها و شيوههاي بسيار ريز و زيرکانهاي در استفاده از سياست استحاله فرهنگي, تا حدود زيادي توانست هويت خلقهاي ايراني را خدشهدار سازد. لازم ميبينم که بدين نکته مهم نيز اشاره کنم که در اين نوشتار بههيچ عنوان قصد حقارت به زبان و فرهنگ ديگر خلقهاي موجود در ايران را نداشته و آنچه که در زير ميآيد, بررسي عميق وضعيت و اثرات استحاله فرهنگي در شرق کردستان, همچنين انتقاد عمده از تداوم حافظه تاريخي آسيميلاسيون از سوي رژيم حاکم و تأثيرات مخرب آن در ذهنيتسازي خلقهاي ايراني ميباشد. زيرا که مانعسازيهاي تبعيض, بيعدالتي, تحميل عقايد, تبليغات گمراهکننده و برتريطلبانه يا بهعبارتي ديگر سازماندهيشدگي تبعيضات اقتصادي و فرهنگي و کنشگري آنها که به برتريطلبي فرهنگي و زباني انجاميده است, جزو مسايلياند که بايستي افشا شده, مورد بحث و ارزيابي قرار گرفته و با ارايه آلترناتيوهاي معاصر و دموکراتيک, اثرات زيانبخش آنها را از ذهنيت جامعه پاک نموده و شرايط را براي همزيستي آزاد و برابر خلقها در کنار همديگر فراهم آورد. اهميت و ارزشيافتن روزافزون بوميبودن و حفظ گوناگوني زبان و فرهنگ و توسعه آنان, واقعيت غيرقابل انکاري هستند که به مصون نگهداشتنشان در مقابل تهاجم فرهنگي, افزايش اعتماد بهنفس اقليتها و خلقهاي فرودست و در نتيجه موجب پيشرفت خواهد شد.
ترفندها و شيوههاي کُردزدايي دولت در شرق کردستان:
اغتشاش و ازهمگسيختگي کيستي کلي و ناديدهانگاشتن هويت فرهنگي خلقهاي ايراني, ماهيت ذهنيت و نتايج عملکرد رژيم اسلامي ايران در استفاده از سياست استحاله فرهنگي ميباشد. حضور شمار زيادي از جوانان و ديگر اقشار هويتجوي خلق کرد در زندانهاي جمهوري اسلامي نشان از ناهمخواني و عدم تطابق قوانين و رفتارهاي غيرمعاصر و آنتيدموکراتيک با قوانين و اصول جهاني حقوق بشر اروپا دارد. همچنين, تمامي تلاشهاي هويتجويانه خلقها که حل مشکل خود را در حل مشکل عمده ايران ديدهاند, عليرغم تقبل هزينههاي زياد, دستاوردهاي کمي عايد آنان شده و با همه اينها, رژيم بر کنارگذاشتن خلقها از صحنههاي حکومتي, تصميمگيري و تصميمسازي در راستاي استحاله فرهنگي پاي ميفشارد. در واقع, تفاوت عميق و اساسي رژيم ايران با ديگر دول حاکم بر کردستان در شيوه بهرهگيري از آن ميباشد که اثراتي بسيار مخربتر و عميقتر از شيوههاي آشکار زاييده از ايدئولوژيها و حتي حداقل به اندازه جنگ و ترور, پيامدهاي ناگوارتر بر موجوديت فرهنگي کردستان گذاشته است. زيرا فردي غير فارس چنان در پروسه سيستماتيزه و سازماندهيشده استحاله فرهنگي رژيم, آسيميله ميگردد که تحقير و توهين به فرهنگ خويش را امري رايج و عادي تلقي ميکند. اين پروسه, شامل قوانين و عملکردهايي کلي و ويژه است که رويکرد کلي آن براي تمامي شرق کردستان يکسان ميباشد که ميتوان به موارد ذيل در اين زمينه اشاره نمود:
ــ عدم اجراي اصول 15,19و48 قانون اساسي و متعاقب آن, فقدان وجود يک نظام آموزش بهصورت رسمي و غير رسمي در زمينه آموزش زبان ديگر خلقها و اقليتهاي موجود در ايران بهويژه زبان کردي و بر همين مبنا, تغييريافتگي رسالت و ميسيون آموزش و پرورش به ابزاري سرکوبگر و تخليهگر ذهني بهنفع رژيم.
ــ تأثيرات منفي صدا و سيما (بهعنوان گستردهترين رسانه جمعي) از راه عدم پخش برنامه مفيد به زبان کردي و اجراي برنامههايي که در آن, نقشهاي سادهلوحانه و يا پست سطح پايين جامعه را اشخاصي با لهجه کردي بر عهده ميگيرند. بهعنوان نمونه در همين راستا, آقاي ماهيصفت, (مستر سين) با مجوز رسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سالنهاي نمايش به تعريف جوکهاي تحقيرآميز ميپردازد. رفتارهاي ناشايست و توهينآميزي که به کرات در کانالهاي مراکز استانهاي کردنشين بهطور آشکاري بر روي صفحه تلويزيون ميآيند نيز, از همان دستهاند.
ــ نفوذ تحقيرها در سياستهاي دولتي و عدم فعاليت سياستمداران در جهت زدودن چنين فرهنگ غلطي.
ــ ورود شمار زيادي از مسوولين غير بومي به شهرهاي کردنشين در نتيجه محدوديتسازي جريان تصميمگيري و تصميمسازي مسووليتهاي اداره استان که به غالبشدن فرهنگ و زبان غير بومي در ادارات و موسسات دولتي در اين شهرها انجاميده است.
ــ عدم بسترسازي و حمايتهاي مادي براي چاپ و نشر روزنامه, مجلات, کتب و ساير محصولات فرهنگي به زبان کردي, اعمال سانسور شديد بر آنها و همچنين, اعمال فشار, شکنجه و زندانيکردن روزنامهنگاران, نويسندگان, اديبان و روشنفکران کرد.
ــ محدوديتسازي در تشکيل و برگزاري انجمنهاي ادبي, شب شعر, داستاننويسي و... به زبان کردي و جهتدهي آنها در راستاي نشر عقايد مذهبي و همخوان با انديشههاي سردمداران رژيم.
بدين علل است که يک فرد کرد راندهشده از هويت خويش, بدون پيبردن به اهميت هويتيابي و هويتشناسي و همچنين فقدان آگاهي تاريخي از قدمت بسيار کهن تمدن خويش, تحت تأثير انديشههاي وارداتي استحاله و فرهنگ و تمدن فارس قرار گرفته و آن را برتر قلمداد ميکند گمان ميکنم با ذکر چند مثال عيني روزانه از اثرات استحاله فرهنگي در شرق کردستان, واقعيت تلخ مساله بيشتر خود را نمايان سازد.
به کرات ديده شده است که دختران يا پسران جوان در هنگام پيادهروي با پدر و مادر خود در بيرون از خانه از والدين خود بهخاطر پوشش کردي آنان فاصله ميگيرند و حتي در بعضي شرايط, خود را فرزند آنان بهحساب نميآورند! يا اينکه بيشتر والدين کرد, اين تصور را دارند که با آموختن زبان فارسي آنهم بهصورت دستوپاشکسته فرزندانشان در آينده فردي موفق در جامعه خواهد شد؛ يا مثلاً در هنگام صحبتکردن و ديالوگ روزانه دو کرد ـکه ذهنيت کمارزش يا حتي بيارزشبودن زبان کردي در وجود آنها نهادينه شده استـ زماني که عدم توانايي آنها در بيان جملات خود به زبان فارسي بروز مييابد, همديگر را مورد تمسخر قرار ميدهند.
نمونههاي فوقالذکر, هر چند که شايد کاملاً عمق فاجعه را در جامعه شرق کردستان بيان نکرده باشند, اما رژيم به فراخور پيشينه و شرايط فرهنگي و حتي جغرافيايي, راهکارهاي متمايزي در استفاده از استحاله فرهنگي را با شيوههاي پليدي که قابليت انعطاف با محل تأثيرگذاري را دارند عملي ميسازد. بهعنوان مثال, راهکارهايي را که در مهاباد بهکار ميگيرد با ترفندهايي که در ايلام استفاده ميکند متفاوت ميباشد. همه اين امور نيز, موجب جاافتادن فرهنگ و رفتارهاي غلطي گشته است که عليرغم کمارزش و بيارزششدن فرهنگ و زبان کردي در شهرها و مکانهاي مختلف و در اشکال گوناگون امري رايج و عادي جلوه داده ميشود.
ايلام يکي از کهندياران کردنشين, جزو مراکز مهم فرهنگ کردي و گويشهاي فِيلي و کلهري است که رژيم جمهوري اسلامي ايران در خصوص سياست استحاله فرهنگي اين استان کردنشين داراي سياستهاي ويژهاي ميباشد. در سالهاي نهچندان دور براي يک کرد ايلامي, ديالوگ به زبان فارسي اگر عيب محسوب نميشد, حداقل امري بهجا و مناسب بهحساب نميآمد؛ اما در تقريباً دهسال اخير, همراه با ظهور و رشد قشري تحصيلکرده و فرهنگي, اينبار صحبتکردن به زبان کردي براي آنان, همچون عيبي محسوب ميگردد. همچنين در همين راستا چندسالي است که با رشد روبهافزايش تحصيل دختران ايلامي, زمينه براي فارسيگرايي فرزندان آنان در فرداهاي نزديک بيشتر فراهم شده است. بهعبارتي ديگر, هر اندازه که ميزان تحصيلات ارتقا مييابد, از کردبودن, فاصله گرفته ميشود.
از طرفي ديگر, در ايلام, عليرغم وجود ساختارهاي عشيرهاي در زمان مواجهه با افکار وارداتي و مدرن و همچنين حرکت به سوي تغيير ساختار, همين ساختار قوي عشيرهاي در برابر سياستهاي رژيم جمهوري اسلامي, تاب مقاومت را از دست ميدهد و در اينجاست که فرد سرگردانگشته در سراب رد افکار کهنه و کلاسيک عشيرهاي, به آساني تسليم و مجذوب برتريطلبي فرهنگي و زباني فارس ميگردد. همچنين رژيم با استفاده از سياست کلاسيک تفرقهاندازي در راستاي وابستهسازي عشيرهها به خود و کشانيدن آنها بهپاي صندوقهاي رأي, گرايشات فارسگرايي را رشد و توسعه ميدهد. يکي ديگر از مواردي که ميتوان بدان اشاره نمود, مسافت دور جغرافيايي اين استان از مراکز ظهور جنبشهاي کردي و عدم دسترسي اين اپوزيسيونها به اين مرکز بکر و مهم است که موجب شدهاند همچون ديگر شهرها و مناطق واقع در شرق کردستان, تحت تأثير اصول و ارزشهاي ملي قرار نگرفته و در اين راستا گامهاي جدي و قابلتوجهي برداشته نشوند.
کرماشان بهعنوان يکي از پرجمعيتترين شهرهاي سرتاسر کردستان, بيش از هر شهر ديگري در خاور اين ديار, مورد آسيميله فرهنگي و بهويژه زباني رژيم قرار گرفته است. زيرا که ادبيات شفاهي و کتبي اکثريت ساکنين اين شهر بهويژه دخترها و نسل جوان اين شهر, فارسي است و تخريبات ساختار زباني بهحدي است که زمانيهم که به اصطلاح با زبان کردي حرف ميزنند, تفاوت چنداني محسوس نميشود. يکي از فاکتورهاي اساسي خدشهدارشدن هويت کردي در اين شهر بزرگ و تاريخي, بهرهبردن از شيعهبودن غالبيت مردم کرماشان در جهت کاناليزهسازي و نهادينهسازي افکار مذهبي رژيم و در نتيجه, آسيميلاسيوني کمهزينهتر نام برد.
سياست رژيم براي شهر سنندج نيز, از بسياري لحاظ با شيوههاي استحاله فرهنگي و زباني در کرماشان و ايلام مطابقت دارد. يعني نگره بافرهنگ و باتربيتبودن فارسها به ميزان چشمگيري بر ذهن و روان ساکنان اين شهرها و پيرامون آنان, سايه افکنده است. بنابراين, در نبود موقعيت مناسب و امکانات مطلوب در جامعه و همچنين با هدف رسيدن به منزلت و شعور اجتماعي والاتر, موقعيتطلبي و خواسته جامعه جهت ارتقاي وضعيت خويش از سوي رژيم جهتدهي ميشود. مسالهاي که در اينجا حايز اهميت بوده و تا اندازهاي هم تراژدي است, نهتنها تحقير و توهين به فرهنگ و زبان خويش را از سوي فرهنگ و ذهنيت طبقه حاکم امري رايج و عادي تلقي ميکند, بلکه در بسياري موارد, تحت تأثير ذهنيت قرار ميگيرد و حتي ديده شده است که هر چه بيشتر و عميقتر دچار استحاله فرهنگي رژيم ميگردد. بهطور کلي, تفاوت نحوه استحاله فرهنگي در سنندج اين است که رژيم از اختلافات شيعه و سني در جهت رسيدن به مقاصد پليد خود بهره ميبرد.
در موکريان نيز متأسفانه تکيه بر ميراث گذشته بهصورت معضلي درآمده که به اصرار بر قناعت به مرحلهاي از تاريخ منطقه و راضيبودن به آن منجر گشته و رژيم با آگاهي از اين مساله و گرفتن نبض آن گرديده, هويتجويي و تلاش در جهت حفظ دستاوردهاي آن نتواند از چارچوب تنگ و کلاسيک خود فراتر رود. همچنين با بکارگيري ترفندهاي بازدارنده و منطبق با رئاليته مردم اين منطقه در راستاي عدم بسط و پيشرفت و حتي روزآمدکردن زبان و فرهنگ کردي و ارزشها و دستاوردهاي گذشته بر محوريت دستيابي به هويتي ملي و معاصر ايجاد مانع و محدوديت ميکند. با اينکه فرهنگ و زبان منطقه موکريان تا حدود زيادي دستنخورده باقي مانده است, اما رژيم گرايشات کردگرايي در قالب ادبيات نوشتاري و شفاهي را در راستاي حفظ منافع خود و ازبينبردن خطرات احتمالي آن و همچنين کاهش مطالبات و فشارهاي مردم اين منطقه, مهار و کنترل ميسازد.
در بخش شمالي از شرق کردستان, منطقهاي که خلق کرد با گويش کرمانجي تکلم مينمايند, شکل و شدت بحران فرهنگ و زبانگريزي داراي ويژگيهاي خاص خود ميباشد. در اين منطقه فرهنگ و زبان غالب, بهعلت قرابت با آذريها, آذري ميباشد. همچنين از يکطرف, مرکز اکثر جنگها و کارزارهاي جهاني و منطقهاي بوده و از طرفي ديگر, بحران چندزبانگي و کردگريزي شديدي وجود دارد.
در مدارس, کودک کرد, ناگزير به يادگيري زبان فارسي بهعنوان زبان رسمي ميباشد؛ در کوچه و بازار ناچار به يادگيري زبان آذري است و در خانه نيز با تشويق والدين براي يادگيري اين زبانها روبهروست. زيرا اولاً, هر دو زبان بهعنوان اجبار و ضرورتي انکارناشدني مطرح ميباشند و دوماً, همراه با کاستهشدن از کاربرد زبان کردي در اين وضعيت, اين زبان, ارزش و اهميت خود را از دست ميدهد. در همين راستا, ميتوان به چند مورد از وضعيت و اثرات استحاله فرهنگي در اين بخش اشاره نمود.
ــ تسليميتپذيري و متعاقباً نفوذ و تسليميت اقشار آريستوکرات کرد در سيستم اداري و عملاً تبليغ در جهت برترجلوهدادن فرهنگ حاکم.
ــ آسيبپذيري تودههاي کرد از لحاظ اقتصادي, بهداشتي و يا بهتعبير ديگر, انزواي کردها در محدوده کوهستانها و آرمانيشدن زندگي و فرهنگ شهري در انظار عمومي و تلاش در جهت همانندسازي خود با فرهنگ برتري که در اقوام آذري و يا به تعبيري شهري نمود پيدا ميکند.
ــ شکلگيري روحيه فرودستي و خودکوچکبيني کردها در مقابل ابهت و زرقوبرق زندگي شهري و نهايتاً گسترش موج تقليد در پوشش, آداب و رسوم و...
ــ با توجه به اينکه زنان کردي که با پوشش کردي در شهرها تردد مينمايند مورد تمسخر قرار ميگيرند, ترغيب به پوشش مانتو, چادر و لباس رسمي در مرحله اول بهعنوان نياز و در نهايت, بهصورت فرهنگ پوشش نهادينه ميشود.
ــ تحصيلکردههاي کرد عملاً و بهصورت ناآگاهانه, مبدل به مبلغان اصلي فرهنگ آذري در روستاها ميشوند.
ــ قشر فرهنگي کرد همراه با تغيير ظاهري مذهب خود از سني به شيعه, در ادارات خود را آذري معرفي کرده و در خانه و منازلشان نيز با اعضاي خانواده خود ـ هرچند کم هم باشدـ به آذري صحبت ميکنند.
ــ بهعلت اينکه اکثريت قريببهاتفاق معلمان, کارمندان و فرهنگيان آذري هستند, لذا خواهناخواه گرايش جوانان و دانشآموزان کرد به سوي فرهنگ غالب افزايش مييابد.
ــ انتشار مطبوعات کردي در مقابل چاپ و انتشار دهها روزنامه و مجله آذري که موجب جلوهدادن کردها به نماد بيهويتي و آذريها به نماد مدنيت و هويت اصيل ميگردد. (لازم بهذکر است موارد بالا را نه بهعنوان رد آذريها بلکه همچون نتيجه سياستهاي تفرقهاندازي رژيم در ميان اين دو خلق ذکر ميشود.)
آنچه که حايز اهميت فراواني است راههاي مبارزه با قتلعام فرهنگي و ژينوسايد رژيم ميباشد که طي جرياني پليد و پروسهاي سيستماتيزه و سازماندهي شده, خلق را با آن روبهرو ساخته است. بايستي با اهميتدادن به گوناگوني فرهنگ و آموزش به زبان مادري که حقي دموکراتيک ميباشد, در راستاي توسعه فرهنگ بومي و درک ارزشها و اهميتيافتن روزافزون آن گام برداشت. چرا که قفلزدن بر زبان يک انسان بهمعناي, قفلزدن بر روح, مغز و افق ديد اوست.
بنابراين ضرورت دارد تا زمان گارانتيکردن قانوني و حقوقي و همچنين اجرايي نهادهاي خلقها و اقليتهاي ايراني در عرصههاي سياسي, اجتماعي, اقتصادي و فرهنگي, دست از مبارزه برنداشت. زيرا که استحاله نهتنها در عرصه زبان نوشتاري پياده ميگردد, بلکه بر روي کليه نهادهاي اجتماعي ايجادشده توسط اقتدار انجام ميگيرد
ترفندها و شيوههاي کُردزدايي دولت در شرق کردستان:
اغتشاش و ازهمگسيختگي کيستي کلي و ناديدهانگاشتن هويت فرهنگي خلقهاي ايراني, ماهيت ذهنيت و نتايج عملکرد رژيم اسلامي ايران در استفاده از سياست استحاله فرهنگي ميباشد. حضور شمار زيادي از جوانان و ديگر اقشار هويتجوي خلق کرد در زندانهاي جمهوري اسلامي نشان از ناهمخواني و عدم تطابق قوانين و رفتارهاي غيرمعاصر و آنتيدموکراتيک با قوانين و اصول جهاني حقوق بشر اروپا دارد. همچنين, تمامي تلاشهاي هويتجويانه خلقها که حل مشکل خود را در حل مشکل عمده ايران ديدهاند, عليرغم تقبل هزينههاي زياد, دستاوردهاي کمي عايد آنان شده و با همه اينها, رژيم بر کنارگذاشتن خلقها از صحنههاي حکومتي, تصميمگيري و تصميمسازي در راستاي استحاله فرهنگي پاي ميفشارد. در واقع, تفاوت عميق و اساسي رژيم ايران با ديگر دول حاکم بر کردستان در شيوه بهرهگيري از آن ميباشد که اثراتي بسيار مخربتر و عميقتر از شيوههاي آشکار زاييده از ايدئولوژيها و حتي حداقل به اندازه جنگ و ترور, پيامدهاي ناگوارتر بر موجوديت فرهنگي کردستان گذاشته است. زيرا فردي غير فارس چنان در پروسه سيستماتيزه و سازماندهيشده استحاله فرهنگي رژيم, آسيميله ميگردد که تحقير و توهين به فرهنگ خويش را امري رايج و عادي تلقي ميکند. اين پروسه, شامل قوانين و عملکردهايي کلي و ويژه است که رويکرد کلي آن براي تمامي شرق کردستان يکسان ميباشد که ميتوان به موارد ذيل در اين زمينه اشاره نمود:
ــ عدم اجراي اصول 15,19و48 قانون اساسي و متعاقب آن, فقدان وجود يک نظام آموزش بهصورت رسمي و غير رسمي در زمينه آموزش زبان ديگر خلقها و اقليتهاي موجود در ايران بهويژه زبان کردي و بر همين مبنا, تغييريافتگي رسالت و ميسيون آموزش و پرورش به ابزاري سرکوبگر و تخليهگر ذهني بهنفع رژيم.
ــ تأثيرات منفي صدا و سيما (بهعنوان گستردهترين رسانه جمعي) از راه عدم پخش برنامه مفيد به زبان کردي و اجراي برنامههايي که در آن, نقشهاي سادهلوحانه و يا پست سطح پايين جامعه را اشخاصي با لهجه کردي بر عهده ميگيرند. بهعنوان نمونه در همين راستا, آقاي ماهيصفت, (مستر سين) با مجوز رسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سالنهاي نمايش به تعريف جوکهاي تحقيرآميز ميپردازد. رفتارهاي ناشايست و توهينآميزي که به کرات در کانالهاي مراکز استانهاي کردنشين بهطور آشکاري بر روي صفحه تلويزيون ميآيند نيز, از همان دستهاند.
ــ نفوذ تحقيرها در سياستهاي دولتي و عدم فعاليت سياستمداران در جهت زدودن چنين فرهنگ غلطي.
ــ ورود شمار زيادي از مسوولين غير بومي به شهرهاي کردنشين در نتيجه محدوديتسازي جريان تصميمگيري و تصميمسازي مسووليتهاي اداره استان که به غالبشدن فرهنگ و زبان غير بومي در ادارات و موسسات دولتي در اين شهرها انجاميده است.
ــ عدم بسترسازي و حمايتهاي مادي براي چاپ و نشر روزنامه, مجلات, کتب و ساير محصولات فرهنگي به زبان کردي, اعمال سانسور شديد بر آنها و همچنين, اعمال فشار, شکنجه و زندانيکردن روزنامهنگاران, نويسندگان, اديبان و روشنفکران کرد.
ــ محدوديتسازي در تشکيل و برگزاري انجمنهاي ادبي, شب شعر, داستاننويسي و... به زبان کردي و جهتدهي آنها در راستاي نشر عقايد مذهبي و همخوان با انديشههاي سردمداران رژيم.
بدين علل است که يک فرد کرد راندهشده از هويت خويش, بدون پيبردن به اهميت هويتيابي و هويتشناسي و همچنين فقدان آگاهي تاريخي از قدمت بسيار کهن تمدن خويش, تحت تأثير انديشههاي وارداتي استحاله و فرهنگ و تمدن فارس قرار گرفته و آن را برتر قلمداد ميکند گمان ميکنم با ذکر چند مثال عيني روزانه از اثرات استحاله فرهنگي در شرق کردستان, واقعيت تلخ مساله بيشتر خود را نمايان سازد.
به کرات ديده شده است که دختران يا پسران جوان در هنگام پيادهروي با پدر و مادر خود در بيرون از خانه از والدين خود بهخاطر پوشش کردي آنان فاصله ميگيرند و حتي در بعضي شرايط, خود را فرزند آنان بهحساب نميآورند! يا اينکه بيشتر والدين کرد, اين تصور را دارند که با آموختن زبان فارسي آنهم بهصورت دستوپاشکسته فرزندانشان در آينده فردي موفق در جامعه خواهد شد؛ يا مثلاً در هنگام صحبتکردن و ديالوگ روزانه دو کرد ـکه ذهنيت کمارزش يا حتي بيارزشبودن زبان کردي در وجود آنها نهادينه شده استـ زماني که عدم توانايي آنها در بيان جملات خود به زبان فارسي بروز مييابد, همديگر را مورد تمسخر قرار ميدهند.
نمونههاي فوقالذکر, هر چند که شايد کاملاً عمق فاجعه را در جامعه شرق کردستان بيان نکرده باشند, اما رژيم به فراخور پيشينه و شرايط فرهنگي و حتي جغرافيايي, راهکارهاي متمايزي در استفاده از استحاله فرهنگي را با شيوههاي پليدي که قابليت انعطاف با محل تأثيرگذاري را دارند عملي ميسازد. بهعنوان مثال, راهکارهايي را که در مهاباد بهکار ميگيرد با ترفندهايي که در ايلام استفاده ميکند متفاوت ميباشد. همه اين امور نيز, موجب جاافتادن فرهنگ و رفتارهاي غلطي گشته است که عليرغم کمارزش و بيارزششدن فرهنگ و زبان کردي در شهرها و مکانهاي مختلف و در اشکال گوناگون امري رايج و عادي جلوه داده ميشود.
ايلام يکي از کهندياران کردنشين, جزو مراکز مهم فرهنگ کردي و گويشهاي فِيلي و کلهري است که رژيم جمهوري اسلامي ايران در خصوص سياست استحاله فرهنگي اين استان کردنشين داراي سياستهاي ويژهاي ميباشد. در سالهاي نهچندان دور براي يک کرد ايلامي, ديالوگ به زبان فارسي اگر عيب محسوب نميشد, حداقل امري بهجا و مناسب بهحساب نميآمد؛ اما در تقريباً دهسال اخير, همراه با ظهور و رشد قشري تحصيلکرده و فرهنگي, اينبار صحبتکردن به زبان کردي براي آنان, همچون عيبي محسوب ميگردد. همچنين در همين راستا چندسالي است که با رشد روبهافزايش تحصيل دختران ايلامي, زمينه براي فارسيگرايي فرزندان آنان در فرداهاي نزديک بيشتر فراهم شده است. بهعبارتي ديگر, هر اندازه که ميزان تحصيلات ارتقا مييابد, از کردبودن, فاصله گرفته ميشود.
از طرفي ديگر, در ايلام, عليرغم وجود ساختارهاي عشيرهاي در زمان مواجهه با افکار وارداتي و مدرن و همچنين حرکت به سوي تغيير ساختار, همين ساختار قوي عشيرهاي در برابر سياستهاي رژيم جمهوري اسلامي, تاب مقاومت را از دست ميدهد و در اينجاست که فرد سرگردانگشته در سراب رد افکار کهنه و کلاسيک عشيرهاي, به آساني تسليم و مجذوب برتريطلبي فرهنگي و زباني فارس ميگردد. همچنين رژيم با استفاده از سياست کلاسيک تفرقهاندازي در راستاي وابستهسازي عشيرهها به خود و کشانيدن آنها بهپاي صندوقهاي رأي, گرايشات فارسگرايي را رشد و توسعه ميدهد. يکي ديگر از مواردي که ميتوان بدان اشاره نمود, مسافت دور جغرافيايي اين استان از مراکز ظهور جنبشهاي کردي و عدم دسترسي اين اپوزيسيونها به اين مرکز بکر و مهم است که موجب شدهاند همچون ديگر شهرها و مناطق واقع در شرق کردستان, تحت تأثير اصول و ارزشهاي ملي قرار نگرفته و در اين راستا گامهاي جدي و قابلتوجهي برداشته نشوند.
کرماشان بهعنوان يکي از پرجمعيتترين شهرهاي سرتاسر کردستان, بيش از هر شهر ديگري در خاور اين ديار, مورد آسيميله فرهنگي و بهويژه زباني رژيم قرار گرفته است. زيرا که ادبيات شفاهي و کتبي اکثريت ساکنين اين شهر بهويژه دخترها و نسل جوان اين شهر, فارسي است و تخريبات ساختار زباني بهحدي است که زمانيهم که به اصطلاح با زبان کردي حرف ميزنند, تفاوت چنداني محسوس نميشود. يکي از فاکتورهاي اساسي خدشهدارشدن هويت کردي در اين شهر بزرگ و تاريخي, بهرهبردن از شيعهبودن غالبيت مردم کرماشان در جهت کاناليزهسازي و نهادينهسازي افکار مذهبي رژيم و در نتيجه, آسيميلاسيوني کمهزينهتر نام برد.
سياست رژيم براي شهر سنندج نيز, از بسياري لحاظ با شيوههاي استحاله فرهنگي و زباني در کرماشان و ايلام مطابقت دارد. يعني نگره بافرهنگ و باتربيتبودن فارسها به ميزان چشمگيري بر ذهن و روان ساکنان اين شهرها و پيرامون آنان, سايه افکنده است. بنابراين, در نبود موقعيت مناسب و امکانات مطلوب در جامعه و همچنين با هدف رسيدن به منزلت و شعور اجتماعي والاتر, موقعيتطلبي و خواسته جامعه جهت ارتقاي وضعيت خويش از سوي رژيم جهتدهي ميشود. مسالهاي که در اينجا حايز اهميت بوده و تا اندازهاي هم تراژدي است, نهتنها تحقير و توهين به فرهنگ و زبان خويش را از سوي فرهنگ و ذهنيت طبقه حاکم امري رايج و عادي تلقي ميکند, بلکه در بسياري موارد, تحت تأثير ذهنيت قرار ميگيرد و حتي ديده شده است که هر چه بيشتر و عميقتر دچار استحاله فرهنگي رژيم ميگردد. بهطور کلي, تفاوت نحوه استحاله فرهنگي در سنندج اين است که رژيم از اختلافات شيعه و سني در جهت رسيدن به مقاصد پليد خود بهره ميبرد.
در موکريان نيز متأسفانه تکيه بر ميراث گذشته بهصورت معضلي درآمده که به اصرار بر قناعت به مرحلهاي از تاريخ منطقه و راضيبودن به آن منجر گشته و رژيم با آگاهي از اين مساله و گرفتن نبض آن گرديده, هويتجويي و تلاش در جهت حفظ دستاوردهاي آن نتواند از چارچوب تنگ و کلاسيک خود فراتر رود. همچنين با بکارگيري ترفندهاي بازدارنده و منطبق با رئاليته مردم اين منطقه در راستاي عدم بسط و پيشرفت و حتي روزآمدکردن زبان و فرهنگ کردي و ارزشها و دستاوردهاي گذشته بر محوريت دستيابي به هويتي ملي و معاصر ايجاد مانع و محدوديت ميکند. با اينکه فرهنگ و زبان منطقه موکريان تا حدود زيادي دستنخورده باقي مانده است, اما رژيم گرايشات کردگرايي در قالب ادبيات نوشتاري و شفاهي را در راستاي حفظ منافع خود و ازبينبردن خطرات احتمالي آن و همچنين کاهش مطالبات و فشارهاي مردم اين منطقه, مهار و کنترل ميسازد.
در بخش شمالي از شرق کردستان, منطقهاي که خلق کرد با گويش کرمانجي تکلم مينمايند, شکل و شدت بحران فرهنگ و زبانگريزي داراي ويژگيهاي خاص خود ميباشد. در اين منطقه فرهنگ و زبان غالب, بهعلت قرابت با آذريها, آذري ميباشد. همچنين از يکطرف, مرکز اکثر جنگها و کارزارهاي جهاني و منطقهاي بوده و از طرفي ديگر, بحران چندزبانگي و کردگريزي شديدي وجود دارد.
در مدارس, کودک کرد, ناگزير به يادگيري زبان فارسي بهعنوان زبان رسمي ميباشد؛ در کوچه و بازار ناچار به يادگيري زبان آذري است و در خانه نيز با تشويق والدين براي يادگيري اين زبانها روبهروست. زيرا اولاً, هر دو زبان بهعنوان اجبار و ضرورتي انکارناشدني مطرح ميباشند و دوماً, همراه با کاستهشدن از کاربرد زبان کردي در اين وضعيت, اين زبان, ارزش و اهميت خود را از دست ميدهد. در همين راستا, ميتوان به چند مورد از وضعيت و اثرات استحاله فرهنگي در اين بخش اشاره نمود.
ــ تسليميتپذيري و متعاقباً نفوذ و تسليميت اقشار آريستوکرات کرد در سيستم اداري و عملاً تبليغ در جهت برترجلوهدادن فرهنگ حاکم.
ــ آسيبپذيري تودههاي کرد از لحاظ اقتصادي, بهداشتي و يا بهتعبير ديگر, انزواي کردها در محدوده کوهستانها و آرمانيشدن زندگي و فرهنگ شهري در انظار عمومي و تلاش در جهت همانندسازي خود با فرهنگ برتري که در اقوام آذري و يا به تعبيري شهري نمود پيدا ميکند.
ــ شکلگيري روحيه فرودستي و خودکوچکبيني کردها در مقابل ابهت و زرقوبرق زندگي شهري و نهايتاً گسترش موج تقليد در پوشش, آداب و رسوم و...
ــ با توجه به اينکه زنان کردي که با پوشش کردي در شهرها تردد مينمايند مورد تمسخر قرار ميگيرند, ترغيب به پوشش مانتو, چادر و لباس رسمي در مرحله اول بهعنوان نياز و در نهايت, بهصورت فرهنگ پوشش نهادينه ميشود.
ــ تحصيلکردههاي کرد عملاً و بهصورت ناآگاهانه, مبدل به مبلغان اصلي فرهنگ آذري در روستاها ميشوند.
ــ قشر فرهنگي کرد همراه با تغيير ظاهري مذهب خود از سني به شيعه, در ادارات خود را آذري معرفي کرده و در خانه و منازلشان نيز با اعضاي خانواده خود ـ هرچند کم هم باشدـ به آذري صحبت ميکنند.
ــ بهعلت اينکه اکثريت قريببهاتفاق معلمان, کارمندان و فرهنگيان آذري هستند, لذا خواهناخواه گرايش جوانان و دانشآموزان کرد به سوي فرهنگ غالب افزايش مييابد.
ــ انتشار مطبوعات کردي در مقابل چاپ و انتشار دهها روزنامه و مجله آذري که موجب جلوهدادن کردها به نماد بيهويتي و آذريها به نماد مدنيت و هويت اصيل ميگردد. (لازم بهذکر است موارد بالا را نه بهعنوان رد آذريها بلکه همچون نتيجه سياستهاي تفرقهاندازي رژيم در ميان اين دو خلق ذکر ميشود.)
آنچه که حايز اهميت فراواني است راههاي مبارزه با قتلعام فرهنگي و ژينوسايد رژيم ميباشد که طي جرياني پليد و پروسهاي سيستماتيزه و سازماندهي شده, خلق را با آن روبهرو ساخته است. بايستي با اهميتدادن به گوناگوني فرهنگ و آموزش به زبان مادري که حقي دموکراتيک ميباشد, در راستاي توسعه فرهنگ بومي و درک ارزشها و اهميتيافتن روزافزون آن گام برداشت. چرا که قفلزدن بر زبان يک انسان بهمعناي, قفلزدن بر روح, مغز و افق ديد اوست.
بنابراين ضرورت دارد تا زمان گارانتيکردن قانوني و حقوقي و همچنين اجرايي نهادهاي خلقها و اقليتهاي ايراني در عرصههاي سياسي, اجتماعي, اقتصادي و فرهنگي, دست از مبارزه برنداشت. زيرا که استحاله نهتنها در عرصه زبان نوشتاري پياده ميگردد, بلکه بر روي کليه نهادهاي اجتماعي ايجادشده توسط اقتدار انجام ميگيرد
منبع
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire
نظر شما بدون نظارت و سانسور پخش میشود