dimanche 9 mai 2010

صدای فرزاد کمانگر: نامه شعر، شلاق، شکنجه

در گوش‌ام می‌پیچد صدای مردی از سلاله‌ی آفتاب و روشنی که از جنس کوهستان بود. صدای‌اش یادگار پاک سرزمینی است که واژه‌های عشق و لب‌خند و امید در آن قدغن شده است و فرزاد کمانگر معلم این واژه‌های قدغن شده بود.
آن‌قدر اشک ریخته‌ام امروز که سویی برای بیشتر نوشتن از فرزاد که از او حرف‌ها دارم برای گفتن، ندارم.
صدای‌اش را می‌گذارم که این صدا خود همه چیز است:


Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire

نظر شما بدون نظارت و سانسور پخش میشود