شما خیلی شوخ طبع هستید
صبحها همچون گنجشک فضله بر روی حقیقت میریزید
خیلی بزرگید
شبها مثل قرقی فضله بر روی تابش ماه میریزید
این سوغات شماست
ملتی با صد دست از شما فراریست
قومی هزار پا قرض میکند به داخل هزار آتش میرود و هزار بال میخواهد و با هزار ناخن از سرزمین هزار بیگانه میگذرد
ملتی که خودش را به هزار طوفان و هزار جنگل و هزار دریا میبخشد
جیبهایش را از تمشک تمام ملتهای دیگر پر میکند
برای هزار دریابان و دلیر و ستاره شناس خم میشود
شما کاری کردید برای اولین بار جهنم از بهشت زیباتر باشد
دریایی از خاکستر را برایمان گذاشتید و گفتید، روشنایی این است
ماسه را در بطری ریختید و گفتید، شراب این است
شیطان را رنگ و لعاب زدید و گفتید، خدا این است
کینه را بخوردمان دادید و گفتید، آزادی این است
شما کاری کردید که برای اولین بار غربت از خانه زیباتر باشد
این هدیه شما بود
ملتی که از باد تمنّا میکند دریا را به آنها نزدیک کند
ملتی که قیامت را به کرایه میگیرد
محشر را آراسته میکند
تابوت میشمارد
کفن را بین غروبها تقسیم میکند
با تریاک تمام جنگها خشنود است
به حشیش همه کینهها راضی است
شما کاری کردید برای اولین بار شیطان از خدا زیباتر باشد
نویسنده و شاعر کرد: بختیار علی
ترجمه از خودم
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire
نظر شما بدون نظارت و سانسور پخش میشود