طنز ضمن اینکه میتواند ابزاری برای نشاط و خنداندن و سرگرم کردن باشد، ابزاری برای بروز اعتراض، سخره کردن و به سخره گرفتن حکومتها و سیاستمداران و برجسته کردن ضعفها و چالشهای اجتماعی یک جامعه نیز میتواند باشد.
امروزه طنز به هر مسالهای نگاهی دارد و بسته به شرایط و مکان خود را تطبیق میدهد و در بسیاری حالات خطوط قرمز جامعه و حکومتها را خلاقانه به زیر میکشد، طنز را میشود گفت نگاه متفاوت سیاسی است، میشود گفت منتقدی بی پروا است.
اما آنچه در مورد طنز جدید مهران مدیری به نظر من میرسد، این است که ضمن درک خلاقیتهای آقای مدیری این کار ایشان در شرایطی نابرابر و برای امری معین و رو به قشری معین است.
به چالش کشیدن ایرانیان خارج از کشور و کانالهای ماهواره و شخصیتهای سیاسی و غیر سیاسی و حتی هنرمندان خارج از کشور در ظرف خود میتواند کاملا سازنده و به جا باشد و به پیشرفت آنها در این زمینه کمک کند، کما اینکه بر این باورم طنز محدودیتی ندارد و میتواند در مورد هرچیزی و هرکسی باشد. اما طنز آقای مدیری از این بابت مورد نقد است که طرف مقابل ایشان به هیچ وجه توانایی جوابی در آن اندازه را ندارد، چون جایگاهی که جناب آقای مدیری به واسطهٔ کارهای قبلیشان پیدا کرده اند و با توجه به امکانات و منابعی که در اختیار ایشان است برای تولید محتوا و پخش آن در بین مردم ایران، برای طرف مقابل مهیا نیست و شاید اسم این را بشود سوی استفده از موقعیت گذاشت.
کار طنز ایشان به واقع گوشهٔ دیگر طنز بود، یعنی نگاهی که حکومت میخواهد به مردم داشته باشد و آنرا به جامعه القا کند، این نگاه در طنز آقای مدیری کاملا مشهود بود و دقیقا منعکس کنندهٔ آنچیزهای بود که حکومت در این ۳۰ سال میخواست به مردم بقبولاند.
در تمام کشورهای دنیا کانالهای تجاری پیدا میشود که در ساعتهای معین به امر تجارت مشغول میشوند و به هیچ وجه ضدّ ارزش نیست، حتی کارهای آرایش گری و ترانههای درخواستی و رقص و آواز و مسابقه و از این قبیل برنامههای سوژهٔ طنز آقای مدیری. حال در ایران این امکان وجود ندارد و به دلیل خفقان و سرکوب و محدودیتی که از طرف حکومت اعمال میشود، و همچنین به دست گرفتن اقتصاد کشور توسط باندهای حکومتی و استفاده مسئولین نظام از امتیازهای خاص برای امر تجارت و بازرگانی و تبلیغ و سرکوب مخالفین سیاسی، این امر به خارج از کشور منتقل شده و هرگونه فعالیتی در آن دیده میشود، از فعالیت سیاسی گرفته تا فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و ورزشی و خبر رسانی.
اگر آنها حتی موفق هم نباشند و اگر حتی حرفهای هم نباشند، به هر حال بودنشان از نبودشان بهتر است، و میتوان نهایتان در یک مورد از آنها استفاده کرد، ضمن اینکه باید گفت هیچ کدام از آن کانالهای خنجر بر گردن کسی نگذاشته اند تا به آنها کمک کند یا بینندهٔ آنها باشد، اگر کسی ماهواره نداشته باشد که به تلویزیونهای حکومتی میپردازد و اگر هم داشته باشد که مجموعهای از دهها کانال خارجی وجود دارد که اگر فکر کرد کانالهای ایرانی مشغول سر کیسه کردن هستند, میتواند با فشار دادن یک دکمه از آنها عبور کند و کانال مورد علاقه و اطمینان خود را پیدا کند.
امروزه طنز به هر مسالهای نگاهی دارد و بسته به شرایط و مکان خود را تطبیق میدهد و در بسیاری حالات خطوط قرمز جامعه و حکومتها را خلاقانه به زیر میکشد، طنز را میشود گفت نگاه متفاوت سیاسی است، میشود گفت منتقدی بی پروا است.
اما آنچه در مورد طنز جدید مهران مدیری به نظر من میرسد، این است که ضمن درک خلاقیتهای آقای مدیری این کار ایشان در شرایطی نابرابر و برای امری معین و رو به قشری معین است.
به چالش کشیدن ایرانیان خارج از کشور و کانالهای ماهواره و شخصیتهای سیاسی و غیر سیاسی و حتی هنرمندان خارج از کشور در ظرف خود میتواند کاملا سازنده و به جا باشد و به پیشرفت آنها در این زمینه کمک کند، کما اینکه بر این باورم طنز محدودیتی ندارد و میتواند در مورد هرچیزی و هرکسی باشد. اما طنز آقای مدیری از این بابت مورد نقد است که طرف مقابل ایشان به هیچ وجه توانایی جوابی در آن اندازه را ندارد، چون جایگاهی که جناب آقای مدیری به واسطهٔ کارهای قبلیشان پیدا کرده اند و با توجه به امکانات و منابعی که در اختیار ایشان است برای تولید محتوا و پخش آن در بین مردم ایران، برای طرف مقابل مهیا نیست و شاید اسم این را بشود سوی استفده از موقعیت گذاشت.
کار طنز ایشان به واقع گوشهٔ دیگر طنز بود، یعنی نگاهی که حکومت میخواهد به مردم داشته باشد و آنرا به جامعه القا کند، این نگاه در طنز آقای مدیری کاملا مشهود بود و دقیقا منعکس کنندهٔ آنچیزهای بود که حکومت در این ۳۰ سال میخواست به مردم بقبولاند.
در تمام کشورهای دنیا کانالهای تجاری پیدا میشود که در ساعتهای معین به امر تجارت مشغول میشوند و به هیچ وجه ضدّ ارزش نیست، حتی کارهای آرایش گری و ترانههای درخواستی و رقص و آواز و مسابقه و از این قبیل برنامههای سوژهٔ طنز آقای مدیری. حال در ایران این امکان وجود ندارد و به دلیل خفقان و سرکوب و محدودیتی که از طرف حکومت اعمال میشود، و همچنین به دست گرفتن اقتصاد کشور توسط باندهای حکومتی و استفاده مسئولین نظام از امتیازهای خاص برای امر تجارت و بازرگانی و تبلیغ و سرکوب مخالفین سیاسی، این امر به خارج از کشور منتقل شده و هرگونه فعالیتی در آن دیده میشود، از فعالیت سیاسی گرفته تا فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و ورزشی و خبر رسانی.
اگر آنها حتی موفق هم نباشند و اگر حتی حرفهای هم نباشند، به هر حال بودنشان از نبودشان بهتر است، و میتوان نهایتان در یک مورد از آنها استفاده کرد، ضمن اینکه باید گفت هیچ کدام از آن کانالهای خنجر بر گردن کسی نگذاشته اند تا به آنها کمک کند یا بینندهٔ آنها باشد، اگر کسی ماهواره نداشته باشد که به تلویزیونهای حکومتی میپردازد و اگر هم داشته باشد که مجموعهای از دهها کانال خارجی وجود دارد که اگر فکر کرد کانالهای ایرانی مشغول سر کیسه کردن هستند, میتواند با فشار دادن یک دکمه از آنها عبور کند و کانال مورد علاقه و اطمینان خود را پیدا کند.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire
نظر شما بدون نظارت و سانسور پخش میشود