lundi 25 novembre 2013

کره شمالی چگونه هسته ای شد؟ آیا ایران هم به همان راه میرود؟






در لینکی‌ که بالاتر ارجاع دادم چگونگی اتمی‌ شدنِ کرهٔ شمالی‌ تا حدی معقول شرح داده میشه و نکتهٔ قابلِ توجه این است که همین کار‌ها که آن زمان کرهٔ شمالی‌ میکرد و همان توافق‌ها و همان برخورد‌ها دقیقا در حالِ حاضر تکرار میشود، کرهٔ شمالی‌ بار‌ها توافق‌های بزرگ و "تاریخی‌ " را انجام داد و بار‌ها تعهداتی کاملا جدی را داد و هر بار هم برای وقت خریدن و کم کردنِ فشار بوده است.

سیاستِ کلی‌ کرهٔ شمالی‌ و ایران در این موضوع کاملا همسو هستند به مانندِ حرکتِ یک حیوانِ شکارچی که در انتظار رسیدنِ وقت برای شکار است، در مراحلِ حساس مخفی‌ میشود، حتی به عقب میرود و در بیشه‌ها خود را استتار می‌کند، و در مواقعی که می‌خواهد فاصلهٔ خود را باشکار کمتر کند با قدم‌های ریز اما محتاطانه به جلو میرود و آسته آسته به فاصلهٔ مورد نیاز برای استارتِ حمله  می‌رسد، و زمانی‌ که هم احتمال فرارِ شکار کمتر شد و هم موقعیت و شرایط را مناسب و موردِ پسند دید حمله را آغاز می‌کند.

جریانِ مذاکره و امضای توافق نامه و تعهد و نشست‌های پیاپی در رژیم اسلامی هم همین، سنجیدنِ شرایط و همچین خریدنِ زمان برای انجامِ آن، بدینگونه که نیروگاه‌ها و سایت‌های اتمی‌ که قبل از مذاکرات با سرعت مشغول کار بودند در دورانِ مذاکرات آهسته تر و محتاطانه کار میکنند تا تحریم‌ها و بحران‌ها کمی‌ سبکتر شوند و منابع اقتصادی و هجمه‌های همه جانبه و حساسیت‌ها کاهش یابد، اما آنچه که بدونِ شک توقفی در آن صورت نگرفته تلاش برای رسیدن به سلاحِ اتمی‌ است، رژیم با ساختنِ سایت‌های مشکوک در جاهای مختلف و زیاد کردنِ گزینه‌های احتمالی‌ برای بازرسی عملا معمای تخمِ مرغ شانسی را برای آژانس و سازمانِ ملل بازسازی می‌کند، عدم وجودِ شفافیت و تغییرِ مکانِ موادِ تکمیل کننده یا افزودنی‌ها یا قطعاتِ تسلیحاتی شانسِ رسیدنِ آژانس به تمام واقعیت‌ها را کمتر می‌کند، به همین خاطر در چند سالِ گذشته گزارش‌های ضدّ و نقیض را از آژانس شاهد بودیم.

همانطور که در ماجرای کرهٔ شمالی‌ دیده میشود آن رژیم هم تا آنجا که می‌توانست سرِ آژانس و شورای امنیتِ سازمانِ ملل گرم میکرد و توافق نامه‌های رنگارنگ امضا میکرد، حتی در بعضی‌ مورد تعلیقِ غنی سازی و فریزِ تمام سانتریفیوژ‌ها دیده میشود، و رژیمِ ایران نیز به نظر می‌رسد می‌خواهد از همان حربه‌های قانونی‌ برای فعالیت‌های غیرِ قانونی‌ استفاده کند، یعنی دستی‌ را در پشت با سلاحِ اتمی‌ قایم می‌کند و با دستی‌ دیگر که گچ گرفته نشان میدهد که ببینید این دستِ آسیب دیده و ناتوان توان دعوا و حمله را ندارد.


samedi 23 novembre 2013

به بهانهٔ عملیاتِ انتحاری که توسطِ ۲ نفر لبنانی و فلسطینی علیهِ سفارت رژیمِ اسلامی انجام شد





۳۵ سال هرچه حق مردم ایران بود را ریختند به پای فلسطین و لبنان، نتنها مردمِ ایران را گرسنه و معتاد و فقیر کردند و به فحشا و فروختنِ کلیه و سایرِ اعضای بدن و انواع دیگرِ کار‌ها برای به دست آوردنِ معیشت واداشتند، بلکه آنها ( مردمِ فلسطین و لبنان) را نیز به چندین جنگ و آشوب مبتلا کردند.

۷ سال جنگ را برای آزاد سازی قدس ادامه دادند و صد‌ها هزار نوجوان و جوانِ بی‌چاره و فریب خرده را به میدان‌های جنگ فرستادند و کلیدِ بهشت به گردنشان آویختند و باز نگشتند و اگر هم زنده ماندند یا اسیر بودند یا معلول و آسیب دیده از جنگ، پولِ نفت و منابع زیر زمینی‌ و رو زمینی‌ را خرجِ شعار و تبلیغ و خریدِ مزدور و ساختنِ حزب و گروه و فرقه و شهرک و آباد کردن و خراب کردن و اسلحه برای آنجا‌ها کردند، خلاصه اول و آخر و وسط و پشت و رو و همه چیز لبنان و فلسطین بود، دایه مهربان تر از مادر شده بودند و از دهان فرزندان ایران می‌گرفتند و خرجِ آنجا کردند و میکنند.

سال ۸۸ - ۸۹ مردم رو کشتند و دستگیر کردند و شکنجه دادند و بهشان تجاوز کردند چون شعار داده بودن " نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران".
دخالت‌ها و جاسوسی‌ها و جنگ طلبی‌ها و کوبیدن بر طبلِ نفاق و آشوب و کینه توزی و نفرت و راه انداختنِ دعوا‌های قبیله‌ای و مذهبی‌ و نژادی چنین تاوانی را هم به دنبال خواهد داشت و گویا از این به بعد رژیم که از بیرونِ گود اینچیز‌ها را نظارت میکرد به داخلِ گود کشانده شده است و همانطور که خبرنگار یورو نیوز میگفت این عملیاتِ انتحاری به سفارت ایران مانند صندوق پستی بود برای پیام‌های سیاسی و نظامی به جمهوریِ اسلامی ایران که آنکه باد کاشت طوفان درو خواهد کرد.


توصیه و تشویق به جاسوسی و آدم فروشی در ملأ عام





آدم فروشی و جاسوسی از دیگران یکی‌ از پایه‌های این رژیمِ اسلامی بوده و از همان روز‌های اول مردم را برای اینکار‌ها تشویق و توجیه میکردند. توصیه خمینی به جاسوسی در مدارس یکی‌ از بارز‌ترینِ آنهاست:

"دانش آموزان بايد با كمال دقت اعمال و كردار دبيران و معلمين خود را زير نظر بگيرند و اگر خداي نكرده در يكي از آنها انحرافي ببينند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمايند... اين كار را به صورت مخفي انجام دهند"
پيام به دانشجويان، دانش آموزان، استادان و دبيران، بازگشايي مدارس در سال تحصيلي ۶۱-۶۲ ، ۱ مهر ۱۳۶۱

و اینگونه است که بعد از ۳۵ سال از عمرِ نکبتبارِ این رژیم چنین پارچه نوشته‌ها و تشویق‌هایی‌ در سطحِ کشور برای جاسوسی و آدم فروشی دیده میشود و همچین جایزه‌ای نیز برای آن عملِ شنیع و دور از شأنِ انسان در نظر گرفته می‌شود.
این رژیم دشمنِ اخلاق و فرهنگ و انسانیت و بر هر شیوهٔ ممکن تلاش می‌کند تا آنها را از بین ببرد و از ایرانیان انسان‌های بی‌ اراده، بی‌ اخلاق و بی‌ فرهنگ بسازد، هرچند کاملا موفق نشده است ولی‌ کم نیستند شهروندانی که سال‌ها توپخانه تبلیغی رژیم بر آنها اثر کرده یا برای رسیدن به پاداشتی ناچیز تن به این اعمالِ ناشایست بدهند.


منبع عکس
.







مذاکرهٔ ۱۰ دقیقه‌ای "جان کری" با محمد جوادِ ظریف





های
علیکم های
هاو آر یوو ظریف جان؟
تنکس کری جان به لطفِ رهبرِ فرزانه خوبم
هاو ایز یور کمر؟
گود، دیگه کیهان نمیخونم
 ظریف جان، جانِ یور مازرت انقدر ما رو نیار و نبر میدونی‌ راه طولانیه و سفر خسته کننده
کری جان، به جانِ امام ما دوست داریم این همه راه رو نیاین و از همون راهِ دور تحریم‌ها رو لغو کنید و شما برید سی‌ خودتون و ما هم بریم واسه رهبرِ فرزانه نرمش قهرمانه بکنیم.
وات؟ نرمش قهرمانه؟
یس، نرمش برای قهرمانی
واتس دس؟ یوو آر ان اثلیت؟
نو، ته تکنیک فور نگوسیشن
به جانِ اوباما آی‌ام وری تایرد، این فابیوس و اولاند هم دیگه شورش رو در آوردن
لعنت الله به فرانسه و اولاند، یوو آر وری گود من، بد فبیوس ایز نات نائیف مثلِ شما
یس، سوو میخوای بریم هولیدی به آلپ و اسکی؟
اونجا استخر هم هست؟
یس، سونا اند جکوزی اند ...
نو نو دیس ایز ایناف، بینِ ما تفاوتِ فرهنگی‌ کار زیاد است، میترسم اشتون رو انگشتی کنن
ها‌ها ها فینگر این د جکوزی، دس ایز وری فانی، آی ثینک اشتون ایز اوکی فٔر دیس
نو حرامه آقا جان حرام
اوکی، اوباما همیشه میگه حرام ما نمی‌فهمیم چی‌ میگه، پس انگشت کردنِ اشتون یعنی حرام؟
نو، اناف، راجع به تحریم‌ها حرف بزنیم
اوکی، وات یوو وانت مای دیر؟
اوریتینگ، ولی‌ هرچی‌ کرمتون باشه
ها‌ها ها، آی لاو بابا کرم
اوه نو کری جان، ویل نات تالک ابوت دنس، یعنی هرچه بیشتر بهتر
اه سوری، اوکی ظریف جان، آی سرکلیت تی‌ مساج تو اوباما
مرسی‌ کری جان، دستِ امامِ زمان به همرات
یوو تالک تو فینگر در استخر؟
نو نو، گفتم گودبای
اوکی گود بای
پایانِ ده دقیقه مذاکره



mercredi 20 novembre 2013

چند نمونه از معناهای عزت و احترام به زبانِ فارسی‌ برای جنابِ محمد جوادِ ظریف




  1. عزت و احترام یعنی اینکه جوانِ بیچاره رو توی خیابون توسط چند اوباش بازجویی نکنند که این دختر کی‌ است و با شما چه نسبتی دارد، و بعد پاسگاه و تعهد و بازداشت و کار‌های دیگر.
  2. عزت و احترام یعنی اینکه وقتی‌ دختری از خانه خارج شد بیشتر از دزدان و تجاوز گران از پلیس‌ها و گشتِ ارشاد نترسند.
  3. عزت و احترام یعنی اینکه وقتی‌ کسی‌ را کشتید حداقل به خانوادش زور نگید و آنها رو دستگیر نکنید.
  4. عزت و احترام یعنی اینکه وقتی‌ کسی‌ را کشتید حداقل جنازه را تحویل خانواده شخص بدهید که با احترام خاک کنند نه اینکه شبانه و پنهانی‌ خاک کنید و بعد بگید بی‌ سرو صدا مراسم می‌گیرید و با هیچ رسانه‌‌ای مصاحبه نمی‌کنید.
  5. عزت و احترام یعنی اینکه وقتی‌ کسی‌ از یک خانواده تحتِ تعقیبِ سگ‌های ولایت بود خانوادش گروگان گرفته نشوند.
  6. عزت و احترام یعنی اینکه ۲۴ ساعته و ۷ روزِ هفته و ۱۲ ماهِ سال رسانه‌‌های داخلی‌ کارشون دروغ و تقیه و نفرت پراکنی نباشد.
  7. عزت و احترام یعنی اینکه وقتی‌ در آنسوی آمازون گفتی‌ ایرانی هستم به عنوانِ یک تروریست بهت نگاه نکنن.
  8. عزت و احترام یعنی اینکه مردمِ کشورت رو در فقر و بدبختی و تحتِ فشار قرار ندیدی و میلیارد میلیارد بدزدی و اضافی را هم به دیکتاتور‌ها و تروریست‌ها بدی.
  9. عزت و احترام یعنی اینکه مردمِ کشورت مجبور نباشن برای چندر غاز دنبالِ ماشین‌های مقامات راه بیفتن و واسه چندر غاز یارانه له له بزنن.
  10. عزت و احترام یعنی اینکه نصفِ جامعه رو مجبور نکنی‌ آنگونه بپوشند و باشند که حکومت می‌خواهد.
  11. عزت و احترام یعنی اینکه به مردم چنگ و دندان نشان ندهید و برای بیگانه شلوار رو پایین بدید و خمّ بشید.
  12. عزت و احترام یعنی اینکه فیسبوک و یوتوب و سایت‌های اینگونه برای مردم فیلتر و نه مشروع و ممنوع نباشد و برای خودتان آزاد و وسیله‌ای برای تبلیغ و نرمش قهرمانانه..
  13. عزت و احترام یعنی اینکه اگر تا سالِ آینده و در همین روز بنویسم باز تمام شدنی نیست ...

mardi 19 novembre 2013

سوئد با زلاتان ابراهیموویچ مغلوبِ رونالدو









تیمِ ملی‌ِ سوئد در بازی که سرنوشت صعود به جام جهانی‌ ۲۰۱۴ برزیل بود مغلوبِ تیمِ پرتقال و درخششِ رونالدو شد.

سوئد در واقع مغلوبِ هتریکِ رویایی رونالدو شد و از حضور در جامِ جهانی‌ باز ماند.

زلاتان ابراهیموویچ با ۲ گل ستارهٔ سوئد بود و کریستیانو رونالدو با ۳ گل ستارهٔ بی‌ چون و چرای پرتغال و مجموعِ رفت و برگشت.

dimanche 10 novembre 2013

کل کلِ مقاماتِ ایران و آمریکا: جان کری ما احمق نیستیم - روحانی تسلیمِ فشارها نمی شویم



دیروز جشن و خوش خوشانِ رسانه‌‌های بنفش و لابیست‌های رژیم بود و تمام اخبار از توافق در ژنو خبر میداد، گویا این خوشحالی و شور و شوق زیاد به گروه خونیشون نمیومد و همان دیروز معلوم شد که توافقی در کار نبوده، اما امروز گویا  کل کل‌های ۲ طرف شروع شده، جان کری در تازه ترین  حرف‌هایش اعلام کرده:
 آمریکا کور نیست احمق هم نیست و به خوبی از تمایل ایران به بازگشت به برنامه اتمی خود آگاه است  
http://www.bbc.co.uk/news/world-middle-east-24887750
و در طرفِ مقابل روحانی رئیس جمهورِ رژیمِ اسلامی نیز چنین گفته است که دولت او در مذاکرات هسته‌ای با قدرت‌های جهانی بر حفظ حقوق هسته‌ای در چارچوب مقررات بین المللی و غنی سازی در خاک ایران پافشاری میکند و در برابر فشار تسلیم نخواهد شد.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2013/11/131110_l10_rouhani_nuclear_talks.shtml
به نظر می‌رسد هشدار‌های ناتانیاهو به انجام رسیده و توانسته ۵+۱ را متقاعد کند برای اینکار عجله به خرج ندهند

دنیا آنقدر ساده نیست که آخوند‌ها فکر می‌کنن و به مرورِ زمان از اینگونه رفتار‌های امثالِ رژیم اسلامی رو فهمیده اند، البته روباهِ بنفش زود بند را آب داده بود و قبلان در مصاحبه‌های تبلیغاتی و در تلویزیونِ ملی‌ آنچه که دورِ قبل و در زمانِ خاتمی انجام داده بودند را افشا کرده بود، به همین خاطر غرب آهسته و با احتیاط حرف‌های آنان را گوش میدهد. و همانطور که بسیاری از مقاماتِ غرب بعد از سخنرانی روحانی در سازمانِ ملل یادآوری کردند قدم‌های عملی‌ و قابل اعتماد میخواهند و حرف زدن‌های معمولی نمی‌تواند نگرانی‌‌ها آنها را برطرف کند.

samedi 9 novembre 2013

آیا تیترِ اصلی‌ِ موضوعِ داغ مربوط به مصاحبه لوموند با جوادِ ظریف برای گوسفند‌ها ضرر داشت؟


دورانی که تحصیل کرده‌ها در ایران  به دنبالِ راهی‌ بودن تا بهداشت و سلامت را به مردم یاد بدهند و آنها را از میکرب‌ها و ویروس‌های فراوان در محیطِ زندگی‌شان آگاه کنند راه‌های زیادی به ذهنشان خطور میکرد و دستِ آخر تصمیم گرفتن به روستا‌ها بروند و مردم آنجا‌ها را جمع کنند و راجع به اینچیز‌ها برایشان حرف بزنند، در روستایی مردم را جمع کردند و شروع کردن به بحث‌های علمی‌ و ضرورتِ داشتنِ آبِ بهداشتی و دور کردن طویله‌ها از محلِ زندگی‌ و رعایتِ بهداشت فردی و اینگونه توصیه ها، مردم گوش می‌دادند و سر تکان می‌دادند و تصدیق میکردند، بعد از سخنرانی و به امیدِ بهبودِ شرایط و رسیدن به نتیجه‌ای مطلوب از مردم خواستند تا حرف‌هایشان را بزنند و اگر سوالی دارند مطرح کنند، مردم بعد از کمی مشورت و پچ پچ کردن یکی‌ را مامور سٔوال پرسیدن کردند، یکی‌ از میانِ آنها پرسید: ما که از حرف‌های شما چیزی از میکرب و ویروس و اینچیز‌ها نفهمیدیم، فقط بگویید آیا اینچیز‌هایی‌ که گفتید برای گوسفند‌ها ضرر دارد یا نه‌؟
و اینگونه بود که سخنوران و تحصیل کرده‌ها مانده بودن چه بگویند و چطور جواب بدهند، آخرش گفتند بله برای آنها هم ضرر دارد.

در آخر بگویم، ما که نفهمیدیم چرا تیترِ موضوع داغِ  مربوط به مصاحبه لوموند  با جوادِ ظریف از :     

به :

تغییر یافت. فقط میتونیم بپرسیم آیا تیترِ اصلی‌ برای گوسفند‌ها ضرر داشت؟
* توضیح منظور از گوسفند توهین به شخص یا گروهی نیست، فقط برای اینکه آیا این موضوع از درکِ پایینِ بالایار نشأت می‌گیرد یا مردم را گوسفند می‌پندارند که با تعویضِ تیتر میتوانند واقعیتِ گفته‌های ظریف  را خنثی کنند که مبادا خطری  برای کسی‌ داشته باشد.

vendredi 8 novembre 2013

سیاست اعدام و ابراز نارضایتی و انکار در دولتِ روحانی / اعزامِ نیرو برای سرکوبِ معترضین به اعدام ها در کردستان






بعد از اعدام فعالین سیاسی کرد از قول "علی‌ یونسی" دستیارِ "روحانی" خبری اعلام شد که انگار دولت از اعدام‌ها باخبر و راضی‌ نیست و پیگیری خواهد کرد. اما آنچه علی‌ یونسی به عنوانِ دستیارِ روحانی گفته است تا چه اندازه میتواند درست باشد؟ آن هم در حالی‌ که دولت هم توسط دادگستری و هم توسط وزارتِ اطلاعات و هم توسطِ وزیرِ کشور و همچنین از طریق وصل بودن به شورای عالی‌ امنیتِ ملی‌ از آنچه در زندان‌ها می‌گذرد با خبر است!! یعنی باز همان سناریوِ کثیفِ ما خبر نداریم و ما نمی‌‌دانیم و کار خود سر‌ها بود, در جریان خواهد بود و بعد از مدتی‌ کلنجار رفتن و سر دواندن بین نهاد‌های امنیتی و وزارت خانه‌های مربوطه نتیجه این میشود که اعدامی‌ها خودشان با هماهنگی‌ خود را اعدام کرده اند تا نظام و مخصوصا دولتِ تدبیر و امید را زیرِ فشار قرار بدهند.

هنوز آرشیوِ بعضی‌ از روزنامه‌ها در فضای مجازی دست به دست میشود که چطور فرزندان کشور رو اعدام میکردند و می‌کشتند ( حتی در شرایطی که اسم و فامیلی آنها را نمی‌دانستند) و با افتخار در روزنامه‌های پر تیراژِ آنزمان پخش میکردند، اما دولتِ آنزمان در گوش گاو خوابیده بودند و خبری نداشتند و دخالتی نداشتند، هرچند با تمامِ دروغ گویی که از اینها سراغ داریم و می‌دانیم که یک رودهٔ راست در شکم ندارند اما برای یک لحظه قبول می‌کنیم که خبر نداشتند، آیا بعد که با خبر شدند اقدامی برای جبران آن کردند؟ از خانواده‌های قربانیان دلجویی کردند یا عاملان را معرفی و مجازات کردند؟ جوابِ سٔوال‌ها خیر است، پس می‌توان نتیجه گرفت کاملا برنامه ریزی شده در بین تمام ارگان‌های اجرا و تصمیم گیری بوده و همه در آن جریانات دخیل بودند.

آنچه امروز هم شاهد هستیم باز همان بازی است، ابراز بی‌ اطلاعی و نارضایتی اما در عمل هیچ واکنش و برخوردی شاهد نبودیم و نخواهیم بود بلکه تمامِ ارکانِ نظامِ اسلامی سعی‌ میکنند هرگونه واکنشی را هم سرکوب کنند، تا آنجا که در فضای مجازی ممکن است با تروریست خواندن و مسلح بودن و تجزیه طلبی آنها سعی‌ می‌کنن طرفداری‌ها را کم کرده و میزان واکنش‌ها را ضعیف و کم رنگ کنند، اما در داخلِ کشور و مخصوصا در مناطقی که برای حکومت بیم آن میرود اعتراض و تظاهرات و نارضایتی پیش آید و اوضاع آرام نباشد نیروی قهریه با هماهنگی‌ ۳ ارگانِ اصلی‌ مسئولِ حفظِ امنیتِ رژیم یعنی "سپاه"، "شورای عالی‌ِ امنیتِ ملی‌" و " وزارتِ کشور" در یک توافق ( طبقِ گزارش آژانسِ کردپا ) به گسیل ساختنِ نیرو‌های نظامی سپاه از استان‌های لرستان، یزد و اصفهان به کردستان دست زده اند و این امر با موافقتِ وزیرِ کشور روحانی انجام گرفته است.
شایانِ گفتن است که در چند روزِ گذشته در شهر‌های کرد نشین مانند بانه، سقز، مریوان و سنندج اعتراض‌هایی‌ به این اعدام‌ها صورت گرفته و همچنین تعدادی هم دستگیر شده اند و مطمئنا آمارِ دستگیر شوندگان با وجودِ اعزامِ نیرو‌های سرکوب به کردستان بیشتر هم خواهد شد و چه بسا مانندِ گذشته و به مشابه تمام اعتراضات در سرتاسر ایران مردم را با خشونتِ هرچه تمام‌تر مورد حمله قرار خواهند داد.



lundi 4 novembre 2013

رژیمِ اسلامی " شیرکو معارفی زندانی سیاسی کرد را هم اعدام کرد.




رژیمِ اسلامی صبحگاهِ روزِ دوشنبه زندانی سیاسیِ کرد " شیرکو معارفی " را نیز اعدام کرد تا پیام آشتی‌ ناپذیری و اصلاح ناپذیری و چرخاندن در بر همان پاشنه را به گوش همهٔ ایرانی‌ها برساند و در این میان زندانی‌های سیاسی از اقلیت‌ها بهترین و دم دست‌ترین گزینه‌ها هستند چون با توجه به حساسیت‌ها و سؤ فهم‌ها و نااشنایی اکثریت مردمِ ایران به شرایط و موقعیتِ آن مناطق و همچنین ذهنیت‌های منفی‌ در موردِ آنها ضمنِ اینکه میخِ خود را کوبیده پیام خود را نیز برساند.

گویا ماشینِ اعدامِ این رژیم قصد کرده هرچه زودتر زندان‌هایش را خالی‌ کند و بعد با خیالِ راحت به دنیا بگید: ببینید من زندانی سیاسی ندارم.

dimanche 3 novembre 2013

رهبرِ الدنگ که شنود کردی همه را -- دیدی که چطور شنود کردند ترا؟





سال هاست سازمان‌های اطلاعات و آگاهی‌ و ارگان‌های وابسته به سپاه پاسداران و بسیج کارشون شنود و جاسوسی از مردمِ ایران است، گوش میدهند و افرادی را که سابقه‌ فعالیت سیاسی داشته باشند یا فامیلی, قومی، آشنایی چیزی داشته باشند را رسد میکنند، و مخصوصا در سالِ ۸۸ و در اوجِ تظاهرات‌های داخلِ کشور این مسئله بیشتر موردِ توجه قرار گرفت و جریاناتِ زیادی نسبت به آن واکنش نشان دادند

 مدتی‌ بود که برادرِ بزرگم قصدِ ازدواج داشت و به من زنگ میزد که با مادرم حرف بزنم، خلاصه با مادرم حرف زدم و راضی‌ شدن و وصلت سر گرفت و مانده بود عروسی‌، یک هفته قبل از عروسی‌ برادرم خیلی‌ غمگین میگفت کاش اونجا بودی و کاش میتونستی بیای، منم یکبار که داشت حرف میزد گفتم شاید بیام نگران نباش، همین کافی‌ بود که شبِ عروسی‌ بریزن توی عروسی‌ واسه تفتیش و گشتن، آخرش هم که چیزی پیدا نکرده بودن و من هم آنجا نبودم با تهدید و ضمانتِ اینکه اگر خبری بود باید بیایید و اطلاع بدید آنجا را ترک کرده بودند.

این داستان‌ برای این بود که بگم، ارگان‌های سرکوب گر و جاسوس و جاسوس پرور و شنود و ضدّ جاسوسی  برای آقا تنبون نشدند و معلوم شد  "ان اس‌‌ای " تقریبا مانده بود رنگِ شرت آقا را هم اعلام کنن که فکر کنم بخاطر عرفِ دیپلماتیک و حفظِ شئونات اسلامی و سیاسی و فرهنگی‌ و سفارشی و نفتی‌ و خلاصه از این چیز‌ها بوده واگر نه‌ "ان اس‌‌ای " فهمیده شبِ قبل از راه افتادن به طرف کردستان آقا با چند فاطی کماندو لاو ترکونده و چند بست رو منقل دود کرده و چه فحش‌های رکیکی هم به مجتبی داده که زودتر جاش رو نمی‌گیره از این سفر‌ها و حرف زدن‌ها نجات پیدا کنه و راحت تو خونه بشینه و منقل بچاقه و ویولن بزنه.

پس باید به آقا گفت:

رهبرِ الدنگ که شنود کردی همه را --  دیدی که چطور شنود کردند ترا؟