در ماههای اخیر خیز اصلاح طلبها برای بازگشت به قانون اساسی و اتحاد حول آن محل مناقشه و بحثهای زیادی شده است و قطعا در چنین شرایطی با توجه به در اختیار بودن فاکتورهای از پیش تعیین شده در این راستا چند نکته قابل ذکر است.
اصرار به بازگشت به قانون اساسی در اصل تلاش برای بازگشت به دایره قدرت است، در نظامی که ۲ جناح زیر یک چتر و برای یک امر مبارزه میکنن آن هم گرفتن قدرت و حذف دیگران (غیر خودی ها) است، بازگشت به قانون اساسی در واقعیت واقف شدن بر این امر است که هر دو جناح نقاط ضعف و قابل تفسیر و تحریف آن را فوت آب هستند و برای رام کردن اسب قدرت یا سوار ماندن روی آن نیاز مبرم به آن ( قانون اساسی) دارند، در این میان اصلاح طلبها به دلیل سابقه طولانی و تجربه فراوان در اجرا و به چرخش در آوردن قانون اساسی، تمام نیروی خود را صرف این کرده است که به مردم بقبولاند آنچه که میخواهند در قانون اساسی وجود دارد و اگر گرد آن اتحاد داشته باشیم می توانیم با اتکا به آن بر خر مراد سوار شویم.
و البته در طرف مقابل گود حریفی قاطع و کاملا درس گرفته از گذشته صف آرایی کرده است (اصول گرا ها) که آنها هم زیر سایه ۲۵ سال حکومت یاران دیرین فراز و نشیبها و نقاط ضعف قانون اساسی را به خوبی فرا گرفته و شاخکهای حسی آنها اعلام خطر کرده و به هیچ وجه حاضر نیستند پدال قدرت را رها کنند، چون به خوبی میدانند افتادن در درهٔ قانون اساسی برای آنها گران تمام میشود زیرا برای رسیدن به اینجا هرچه در توان داشته اند گذاشته اند و خواهند گذاشت، حتی اگر امام و خط امام هم پشت سر اصلاح طلبها صف آرایی کند (که کرده اند).
به نظر من طرفند اصلاح طلبها برای فشار از پایین و چانه زنی در بالا تا حد گیر دادن دستشون بر گوشهای از قانون اساسی است و بعد از آن دیگر نورم بازی قابل پیشبینی و دارای سابقه است و همانطور که در ۲۵ سال قبل از احمدی نژاد هم دیدیم آن روی سکه قانون اساسی مورد اشاره اصلاح طلبها سرابی بیش نیست که باز میخواهند مردم را نوید بازگشت به آن بدهند و گویا از چنگ دیکتاتوری اسلامی بیرون کشیده و به آغوش گرم اسلام رحمانی و دوران امام و راه امام هدایت میکنند.
اصرار به بازگشت به قانون اساسی در اصل تلاش برای بازگشت به دایره قدرت است، در نظامی که ۲ جناح زیر یک چتر و برای یک امر مبارزه میکنن آن هم گرفتن قدرت و حذف دیگران (غیر خودی ها) است، بازگشت به قانون اساسی در واقعیت واقف شدن بر این امر است که هر دو جناح نقاط ضعف و قابل تفسیر و تحریف آن را فوت آب هستند و برای رام کردن اسب قدرت یا سوار ماندن روی آن نیاز مبرم به آن ( قانون اساسی) دارند، در این میان اصلاح طلبها به دلیل سابقه طولانی و تجربه فراوان در اجرا و به چرخش در آوردن قانون اساسی، تمام نیروی خود را صرف این کرده است که به مردم بقبولاند آنچه که میخواهند در قانون اساسی وجود دارد و اگر گرد آن اتحاد داشته باشیم می توانیم با اتکا به آن بر خر مراد سوار شویم.
و البته در طرف مقابل گود حریفی قاطع و کاملا درس گرفته از گذشته صف آرایی کرده است (اصول گرا ها) که آنها هم زیر سایه ۲۵ سال حکومت یاران دیرین فراز و نشیبها و نقاط ضعف قانون اساسی را به خوبی فرا گرفته و شاخکهای حسی آنها اعلام خطر کرده و به هیچ وجه حاضر نیستند پدال قدرت را رها کنند، چون به خوبی میدانند افتادن در درهٔ قانون اساسی برای آنها گران تمام میشود زیرا برای رسیدن به اینجا هرچه در توان داشته اند گذاشته اند و خواهند گذاشت، حتی اگر امام و خط امام هم پشت سر اصلاح طلبها صف آرایی کند (که کرده اند).
به نظر من طرفند اصلاح طلبها برای فشار از پایین و چانه زنی در بالا تا حد گیر دادن دستشون بر گوشهای از قانون اساسی است و بعد از آن دیگر نورم بازی قابل پیشبینی و دارای سابقه است و همانطور که در ۲۵ سال قبل از احمدی نژاد هم دیدیم آن روی سکه قانون اساسی مورد اشاره اصلاح طلبها سرابی بیش نیست که باز میخواهند مردم را نوید بازگشت به آن بدهند و گویا از چنگ دیکتاتوری اسلامی بیرون کشیده و به آغوش گرم اسلام رحمانی و دوران امام و راه امام هدایت میکنند.
می ترسم مردم باز هم مثل ۵۷ فریب بخورند .انقلابی که اون زمان لازم نبود ولی پر از وعده های شیرین بود دزدیده شد.چه برسه به حالا که همه چیز باید عوض بشه ولی خیلیها تغییر از نوع خودشون رو در نظر دارند
RépondreSupprimerدنیای عجیبیه
پریسا جان با این دورخیزی که اصلاح طلبها برای قانون اساسی برداشتند شکی نیست که داستان به کجا ختم میشود
RépondreSupprimer